شبی گل لای دفتر میگُذارم باز با یادت
شبی گل لای دفتر میگُذارم باز با یادت
سری بر بالشی تر میگُذارم باز با یادت
دلم تنگ و تمامِ خاطراتم را به زیرِ این
درختِ سایه گستر میگذارم باز با یادت
میانِ پاکتی کهنه نخی سیگار جا مانده
به لب زهرِ مکرّر میگذارم باز با یادت
چه میشد پیش من باشی ، کنارِ حوضی از کاشی
دو فنجان و سماور میگُذارم باز با یادت
در این خلوتسرایی که تو دیگر برنمیگردی
هوای صبحِ آذر میگذارم باز با یادت
غروبی غرق دلتنگی کنارِ قابی از عکست
گلایل های پرپر میگذارم باز با یادت
به یادِ کودکی ها تا قیامت با دلت قهرم
قرارِ روزِ محشر میگذارم باز با یادت
#مهدی_حبیبی
@dastkhatcafe
سری بر بالشی تر میگُذارم باز با یادت
دلم تنگ و تمامِ خاطراتم را به زیرِ این
درختِ سایه گستر میگذارم باز با یادت
میانِ پاکتی کهنه نخی سیگار جا مانده
به لب زهرِ مکرّر میگذارم باز با یادت
چه میشد پیش من باشی ، کنارِ حوضی از کاشی
دو فنجان و سماور میگُذارم باز با یادت
در این خلوتسرایی که تو دیگر برنمیگردی
هوای صبحِ آذر میگذارم باز با یادت
غروبی غرق دلتنگی کنارِ قابی از عکست
گلایل های پرپر میگذارم باز با یادت
به یادِ کودکی ها تا قیامت با دلت قهرم
قرارِ روزِ محشر میگذارم باز با یادت
#مهدی_حبیبی
@dastkhatcafe
۱.۶k
۱۰ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.