رمان اینجاست!!

لباسامو درآوردم و یک دوش ۵ دقیقه ای گرفتم.
از اونجایی که عادت ماهانه شدم کارامو کردم و رفتم پایین.
- اومدی؟
+ اوم.
- حالت خوبه.؟
+ نه
- چرا؟ حالا بیا غذا بخور خوب میشی.
+ باشه.
غذا رو که خوردم رفتم بالا و لباسم رو عوض کردم.
( لباسش تا پایین باسنش هست و سفید و ترقوه ها کاملأ مشخص میشن.)
همینجوری که موهامو شونه میکردم دیدم آرن با شلوارک مشکی اومد داخل اتاقم...
+ هی حداقل میخوای بیای داخل اتاق در بزن.
- برای ورود به اتاق تو نیاز نیست در بزنم.
+ هوفف.
- لباست چه خوشگله! بهت میاد.
+ کسی از تو نظر نخواست.
ادامه موهامو شونه کردم که اومد دستشو دور کمرم پیچوند.
+ ول میکنی؟
- نه. اگه کلمه دیگه ای بگی دعوات میکنم.
+ ب..باشه.
همینجوری که بغلم کرده بود با دستش موهامو زد کنار و گلو ام رو بوسید.
+ آ..آرن چیکار میکنی؟
- دارم از دنیا لذت میبرم.
ناگهان بغلم کرد و برای اینکه نیوفتم دستمو گذاشتم روی شونش. لپام سرخ شدن ولی به روی خودم نیاوردم. نکنه عاشقش شدم؟
- اریکا..
خوشتون اومد؟
دیدگاه ها (۵)

د آخه چرااا؟

متأسفانه!!!!!!!

رمان اینجاست🖤

مدیون نامیه!

اسلاید اول و دوم و سوم استایل و مدل مو و عکس اسوری هاش و لبا...

قهوه تلخ پارت ۳۶ویو دازای چویا رو رسوندیم ، رفتیم خونه . وار...

Part ¹²⁷ا.ت ویو:با صدای جونگ کوک از فکر بیرون اومدم..ا.ت:چیز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط