•وقتی حامله ای و بچت ضعیفه اما...•
•وقتی حامله ای و بچت ضعیفه اما...•
❤ #استری_کیدز ❤
جیسونگ🐿: عشقم من اومد-
درحالی که کیسه ای پر از بستنی تو دستش بود وارد خونه شد ولی تو رو درحال تمیز کردن میز روبه روی مبل دید
_هعی هعی..داری چیکار میکنی؟
_کیسه ای که تو دستش بود رو زمین انداخت و به سرعت به سمتت اومد و دستمال رو ازت گرفت
_عشقم چرا به حرفم گوش نمیکنییییی
با حرص و اخم گفت و درحالی که سعی میکرد خودشو اروم نگه داره کنارت نشست
_نه مثل اینکه فایده نداره..از این به بعد از کنارت جم نمیخورم تا از این کارا نکنی
فلیکس🐥:
_میخوای دومین بچمون هم بخطر بیوفته!؟
با صدای جدی و غمگینی حرف زد
_میدونی یه انسان زنده الان تو وجودته؟
_من عاشق بچه هام..تو هم خوب میدونی!
_پس لطفا..فقط اینبارو به حرفم گوش بده..من هرکاری برات انجام میدم تو فقط استراحت کن
سونگمین🐶:
_دلیل این کار هات چیه؟
دست به سینه بهت نگاه میکرد و با اخم و صدای ارومی حرف زد
_میخوای زندگی بچمون رو به خطر بندازی؟ و همینطور زندگی خودتو؟
_من نمیخوام..نمیخوام این وضعیت رو ببینم میفهمی؟
نفس عمیقی کشید و بهت نزدیکتر شد
_من هرکاری کردم..حتی خدمتکار گرفتم تا کارای خونه رو انجام بده ولی تو دست از انجام کار ها برنمیداری
_ا/ت لطفا فقط بخاطر من..چند ماه تحمل کن
جونگین🦊: موقعی که خدمتکار بهش زنگ زد و ماجرا رو گفت..بخاطر بودن در کشور دیگه ای نمیتونست پیشت بیاد پس بهت زنگ زد و موقعی که برداشتی با خشمی که سعی در کنترلش داشت شروع به صحبت کرد
_دوباره داری کار میکنی اره؟
_چرا از استراحت بدت میاددد؟ حداقل باید بخاطر بچه ای تو شکمته کمی صبور باشی!!
و با همون صدای ناراحت و نگرانش..که نتو هم میتونستی از پشت گوشی تشخیص بدی ادامه داد
_من دارم تمام تلاشم رو میکنم که زندگی بچمون رو حفظ کنم..ولی تو چرا هیچ تلاشی نمیکنی؟
_ا/ت..لطفا..من اینبار واقعا بچمو میخوام..از زندگی محرومش نکن!!
هایجین❥~
🐺🐰🐷🐰🥟🐿🐥🐶🦊🐺🐰🐷🐰🥟🐿
#سناریو #اسکیز #سناریو_استری_کیدز #سناریو_اسکیز #Stray_kids #Skz
#بنگچان #چانگبین #لینو #هان #جیسونگ #هیونجین #فلیکس #سونگمین #جونگین #ای_ان #فیک #فیکشن #فیک_استری_کیدز #Fic #Fic_Stray_kids #Fic_Skz #Stray_kids_Fic
❤ #استری_کیدز ❤
جیسونگ🐿: عشقم من اومد-
درحالی که کیسه ای پر از بستنی تو دستش بود وارد خونه شد ولی تو رو درحال تمیز کردن میز روبه روی مبل دید
_هعی هعی..داری چیکار میکنی؟
_کیسه ای که تو دستش بود رو زمین انداخت و به سرعت به سمتت اومد و دستمال رو ازت گرفت
_عشقم چرا به حرفم گوش نمیکنییییی
با حرص و اخم گفت و درحالی که سعی میکرد خودشو اروم نگه داره کنارت نشست
_نه مثل اینکه فایده نداره..از این به بعد از کنارت جم نمیخورم تا از این کارا نکنی
فلیکس🐥:
_میخوای دومین بچمون هم بخطر بیوفته!؟
با صدای جدی و غمگینی حرف زد
_میدونی یه انسان زنده الان تو وجودته؟
_من عاشق بچه هام..تو هم خوب میدونی!
_پس لطفا..فقط اینبارو به حرفم گوش بده..من هرکاری برات انجام میدم تو فقط استراحت کن
سونگمین🐶:
_دلیل این کار هات چیه؟
دست به سینه بهت نگاه میکرد و با اخم و صدای ارومی حرف زد
_میخوای زندگی بچمون رو به خطر بندازی؟ و همینطور زندگی خودتو؟
_من نمیخوام..نمیخوام این وضعیت رو ببینم میفهمی؟
نفس عمیقی کشید و بهت نزدیکتر شد
_من هرکاری کردم..حتی خدمتکار گرفتم تا کارای خونه رو انجام بده ولی تو دست از انجام کار ها برنمیداری
_ا/ت لطفا فقط بخاطر من..چند ماه تحمل کن
جونگین🦊: موقعی که خدمتکار بهش زنگ زد و ماجرا رو گفت..بخاطر بودن در کشور دیگه ای نمیتونست پیشت بیاد پس بهت زنگ زد و موقعی که برداشتی با خشمی که سعی در کنترلش داشت شروع به صحبت کرد
_دوباره داری کار میکنی اره؟
_چرا از استراحت بدت میاددد؟ حداقل باید بخاطر بچه ای تو شکمته کمی صبور باشی!!
و با همون صدای ناراحت و نگرانش..که نتو هم میتونستی از پشت گوشی تشخیص بدی ادامه داد
_من دارم تمام تلاشم رو میکنم که زندگی بچمون رو حفظ کنم..ولی تو چرا هیچ تلاشی نمیکنی؟
_ا/ت..لطفا..من اینبار واقعا بچمو میخوام..از زندگی محرومش نکن!!
هایجین❥~
🐺🐰🐷🐰🥟🐿🐥🐶🦊🐺🐰🐷🐰🥟🐿
#سناریو #اسکیز #سناریو_استری_کیدز #سناریو_اسکیز #Stray_kids #Skz
#بنگچان #چانگبین #لینو #هان #جیسونگ #هیونجین #فلیکس #سونگمین #جونگین #ای_ان #فیک #فیکشن #فیک_استری_کیدز #Fic #Fic_Stray_kids #Fic_Skz #Stray_kids_Fic
۲۱.۷k
۲۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.