دستهای تو

دست‌های تو
زنی‌ خفته در سینه ی مرا
بیدار می‌‌کند
نوک میزند به نوک انگشتانِ تو
در من زنی‌ زمستان را دوباره بهار می‌‌کند
در من شعر
در من شور
در من عشق
در من لطافتِ یک زن بیداد می‌‌کند..

در من زنی‌
هر شبِ خدا
هر شبِ خدا
مردش را با عشق و هوس اغوا می‌کند
در من زنی‌
با زنانه گی‌‌ اش ماه و مهتاب را رسوا می‌کند
در من زنی‌
در آغوشِ گرم تو غوغا می‌کند
در من زنی‌
غوغا می‌‌کند..
دیدگاه ها (۴)

فرو ریخته امجای بگیرکنارِ حضوری مضطربدر آغوش بگیرآخرین بازما...

هـیـــس !سکوتِ مطلق باشد لطفاچشمان ـَم را ببندیدمیخواهم تمام...

.و یک زن در ظریف ترین نقطه ی شب هنوز هم دوست داشته شدن را ان...

کسی که عاشق است ابتدا پایِ دلِ خودش، پای علاقه اش می ایستد، ...

دست هایت #روسری را از وسط تا می کنداین مثلث در مربع سخت #غوغ...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط