پارت

پارت ۱۲

ژان..نباید تنهایی بریم حالا که بخاطره چن ژه یوان میریم باید خودشم بیاد اگه گیربیوفتیم حداقلش تنهایی گیر نیوفتیم

لیژان.. موافقم

رفتن پیش چن ژه یوان و خواهرش اول قبول نکردن ولی ژان گفت اگه اینکارو انجام ندی بعد ییبو ودینگ یوشی برنده میشن تو فقط ضایع میشی

لیژان.. ولی اگه برنده بشی حتا استاد قبول میکنه که تو راست گفتی

چن ژه یوان.. قبوله بریم

وقتی رفتن تو کتاب خونه انقد کتاب زیاد بود که نمیدونستن از کجا شروع کنن بعد هرکی یه قسمتو برداشت داشت چک میکرد

همه خسته شوده بودن و لیژان گفت

لیژان.. اینجوری نمیشه بیا فقط کتاب های مهم بخونیم اینجوری حداقلش قبل خواب میریم تو اقامتگاهامون..ژان داشت کنار پنجررو چک میکرد که یهو متوجه شود یه پیر مرد بیرون تو حیاته رفت که ببینه کیه که تا وقتی رفت پیر مرده غیبش زده بود فقط رو زمین یه گردن بند جا گزاشته بود بعد برش داشت گردنش کرد تا میخواست بره تو محافظا دورشو گرفتن و بعد همرو بردن پیش پادشاه تا مجازاتشون کنن

پادشاه .. شما وا وارد شودن به مکان ممنوع قانون شکنی کردین

لیژان.. ما متاسفیم نیت خیری داشتیم

ژان.. سرورم شما یه نکته رو جاگزاشتین

پادشاه .. چه نکته ای ؟؟

ژان .. جناب ولیعهده

پادشاه .. اون چه رفتی به این قضیه داره

ژان.. سرورم بنظرتون ما کلید مکان ممنوع رو ازکجا اوردیم

پادشاه..منظورت اینکه اون کلیدو به شماداده

ژان.. بله الیجناب تازه میخواهین برین از خدمت کارا بپرسین که من امروز رفته بودم به دیدنشون تو اقامتگاهشون بعدشم کلیدو داد بمن و گفت جواب سوالتون اونجاست

پادشاه.. امکان نداره

ژان .. چراداره حالا ارمجازاتی که برای ما درنظر بگیرین شامل ولیعهده هم میشه
دیدگاه ها (۰)

پارت۱۳پادشاه از بس عصبانی شود به ژان و لئوولی پنجاه تا ضرب ش...

پارت ۱۴یکم بعد ژان به یکی از خدمت کارا گفت که بره به دینگ یو...

در همین حال ژان و لیژان به دنبال جواب بودن ژان گفتژان..این ج...

لی هن مخفیانه رفت پیش شوکای اونا به اقامتگاه ییبو دعوت کرد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط