در همین حال ژان و لیژان به دنبال جواب بودن ژان گفت
در همین حال ژان و لیژان به دنبال جواب بودن ژان گفت
ژان..این جواب ساده ای نیست باید تو کتاب های ممنوع باشه
لیژان..اما اگه گیر بیوفتیم چی
ژان..من یه فکری دارم
ژان رفت پیش لئوولی
ژان..من یه سوال دارم میتونم بپرسم
لئوولی.. من خیلی سرم شلوغ وقت ندارم
ژان.. بزار برات چای بریزم
لئوو .. من چای ای که غریبه ها برام بریزن نمیخورم
ژان .. منکه غریبه نیستم بعدشم تو اول چایمو بخور بعد باهم دوست میشیم
لئوو..من نیازی به دوست ندارم
ژان داشت بزور براش چای میریخت و ازیتش میکرد که لیژان از اون ور کلید کتاب خانه ممنوع را برداشت همینکه برداشت به ژان لایک نشون داد و ژان فهمید که برداشته
ژان..میدونی لئوو من شیرینی های خوشمزه ای درست میکنم اما عمرن برای ادم های سردی مثل تو درست کنم میدونی چیه من باید خیلی احمق باشم که بخوام باتو دوست بشم تو به دوست نیاز نداری تو به یه مشعل اتیش نیاز داری که یختو اب کنی
لئوو.. وراج وقتمو گرفت
ژان..این جواب ساده ای نیست باید تو کتاب های ممنوع باشه
لیژان..اما اگه گیر بیوفتیم چی
ژان..من یه فکری دارم
ژان رفت پیش لئوولی
ژان..من یه سوال دارم میتونم بپرسم
لئوولی.. من خیلی سرم شلوغ وقت ندارم
ژان.. بزار برات چای بریزم
لئوو .. من چای ای که غریبه ها برام بریزن نمیخورم
ژان .. منکه غریبه نیستم بعدشم تو اول چایمو بخور بعد باهم دوست میشیم
لئوو..من نیازی به دوست ندارم
ژان داشت بزور براش چای میریخت و ازیتش میکرد که لیژان از اون ور کلید کتاب خانه ممنوع را برداشت همینکه برداشت به ژان لایک نشون داد و ژان فهمید که برداشته
ژان..میدونی لئوو من شیرینی های خوشمزه ای درست میکنم اما عمرن برای ادم های سردی مثل تو درست کنم میدونی چیه من باید خیلی احمق باشم که بخوام باتو دوست بشم تو به دوست نیاز نداری تو به یه مشعل اتیش نیاز داری که یختو اب کنی
لئوو.. وراج وقتمو گرفت
- ۱.۸k
- ۲۵ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط