به مادرقول داده بود برمی گرده

به مادرقول داده بود برمی گرده..
چشم مادر که به استخوان های بی جمجمه افتاد لبخندتلخی زد وگفت ، بچه ام سرش می ره ولی قولش نه
دیدگاه ها (۳)

دختر خانمی میگفت:فقط دعا کنید پدرم شهید بشه!خشکم زدگفتم دختر...

پسر اول گفت: مادر جون برم جبهه؟گفت: برو عزیزمرفت و والفجر مق...

من می خواهم درآینده شهید بشم ..معلم پرید وسط حرف علی وگفت : ...

گفتند شهید گمنامه ، پلاک هم نداشت ، اصلا هیچ نشونه ای نداشت ...

چپتر ۱۴ _ تولد سایه، مرگ نورداخل محفظه شیشه ای.نفس های بریده...

اونو ول کن !!!حالا بگو ببینم تو همین یه ماهه گذشته چنتا Code...

اونو ول کن !!!حالا بگو ببینم تو همین یه ماهه گذشته چنتا Code...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط