احساسات فوت شده

احساسات فوت شده


زندگی ام در خطی به شیب صفر به انتها سرک می کشد
متنفرم از حس هایی که دلیلش را هیچ وقت نفهمیدم
حس هایی که من را هر روز و هر شب به صُلّابه می کشند
فقط می دانم که دل تنگم
دلم گرفته است و دلیلی برای این دل تنگی نیست
گاهی دلت می خواهد فقط بروی
به کجا ؟ اما نمی دانی
به دوردست ها ، به نا کجا آبادها ، به جاده هایی که انتهایش را دوست نداری
دیگر جانی در بدنم نمانده است. خسته ام
دیگر رمقی نیست
کاش می شد دل تنگی را قی کرد و بالا آورد
کاش درمانش هق هق هایت در کنجِ اتاقِ تنهایی هایت بود.
کاش درمانش دود کردن سیگارت بود.
وقتی دلت می گیرد آری انگار هیچ کس تو را نمی فهمد
دیدگاه ها (۱)

🌷 🌷 🌷 ﻣﯿﺪاﻧﯿﺪ ﭼﺮﺍ ﻧﯿﻠﻮﻓﺮ در ﻣﺮﺩﺍﺏ ﮔﻞ ﻣﯿﺪهد؟؟؟تا ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﺪ ؛در...

قلب آدمها چیزی نیست که بشود تکه تکه اش کرد و هر تکه اش را دا...

از یه جایی به بعد آدم سخت میشهدلش میخواد مهربون باشه باور کن...

واسه هر کدوم از خصوصیاتی که داری یه حد و مرزی بزار واسه غر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط