دل برده ای به کجا ای زیبا نگار

دل برده ای به کجا ای زیبا نگار
نشد به قامت تو راست هیچ سرو و چنار
به غیر سرو که باشد به باغ قامت تو
کسی ندیده چو تو بر کنار جوی کنار
دیدگاه ها (۰)

آفتاب آمد و روز آمد وشب رفتدر فصل بهاران دل من در پی او رفت

دریای ذهن ز موج ترانه لبریز می‌شود

در جنگل خیالم و از جهان بی خبرم به جز خیال تو نیست در نظرم م...

همچو من وصل تو را هیچ سزاواری هست؟یا چو من هجر تو را هیچ گرف...

مگذار دل از غصه پریشان شود ای عشقکاشانه ام از هجر تو ویران ش...

صید و دام و صیاد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط