در جنگل خیالم و از جهان بی خبرم

در جنگل خیالم و از جهان بی خبرم
به جز خیال تو نیست در نظرم
مرا به گوشه تنهایی خودی مفروش
که من ز سایه خود زیر بار دلم
مرا به زیر نگین تو چون فرود آرند؟
که زیر منت خاک تو تاج تارک منم
دیدگاه ها (۰)

دریای ذهن ز موج ترانه لبریز می‌شود

دل برده ای به کجا ای زیبا نگار نشد به قامت تو راست هیچ سرو و...

طبیعت را زبهر زندگانی پاس می‌داردفلک این خانه را از بهر زیبا...

روز بزرگداشت سعدی مبارک

‏‍خسته جانی هستمکه تنم رنجور ناملایمات زندگی ستاز روزهای سخت...

شب، بوی گیسوانت را دارد.بادی که از سمت پنجره می‌وزد، ردّ لبخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط