همه شب با دل دیوانه خود در حرفم

هَمه شَب با دلِ دیوانِه خود دَر حَرفَم...

چِه کُنم،جُز دلِ خود نامه‌ بَری نیست مَرا!
دیدگاه ها (۲)

صبح یعنیجنگِ بینِ شاخه های نسترنبرسرِ عطری کهدائم میوزد ازمو...

بـنـده ی آن کـسٖـم کـه شـوقی دارد بر گردن دل ز عـشـق، طـوقی ...

ندانم با که می باید در این ویرانه جوشیدنبه هر محفل که ره برد...

گر چه او هرگز نمی گیرد ز حال ما خبردرد او هر شب خبر گیرد ز س...

عاشقانه های شبنم

ولی خب در دل من کسی جز تو نیست؛حالا چه باشی، چه نباشی:)سیفر ...

تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان راتو مرا گنج روانی چه ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط