والثاف من الشیطان

والكثافة من الشیطان

روحانی گردانمان بود. روشش این بود كه بعد از نماز حدیثی از معصومین نقل می‌كرد و درباره ی آن توضیح می‌داد. پیدا بود این اولین باری است كه به صورت تبلیغی رزمی به جبهه آمده است والا شاید بی‌گدار به آب نمی زد و هوس نمی كرد بچه‌ها را امتحان كند؛ آن هم بچه های این گردان را كه تبعیدگاه بود؛ نمی آمد بگوید: «بچه ها! النظافة من الایمان و …؟» تا بچه‌ها در عین ناباوری اش بگویند: «حاج آقا والكثافة من الشیطان». فكر می كرد لابد می گویند حاج آقا «والْ» ندارد، یا هاج و واج می‌مانند و او با قیافه حكیمانه‌ای می‌گوید: «ای بی‌سوادها بقیه ندارد. حدیث همین است».
با این وصف حاجی كم نیاورد و گفت: «حالا اگر گفتید این حدیث مال كیه؟»
بچه‌ها فی الفور گفتند: «نصفش حدیث نبوی است، نصف دیگرش از قیس بن اكبر سیاه»

#شهدا
#طنز_دفاع_مقدس
دیدگاه ها (۶)

من و حسین تازه به جبهه آمده بودیم و فقط همدیگر را می شناختیم...

نوروز در جبههاین دم عیدی یاد آنهایی که رفتند و جان دادند تا ...

آن شب یكی از آن شب‌ها بود؛ بنا شد از سمت راست یكی یكی دعا كن...

به نام رب مهدی لب گشایم سرود غیبتش را می سرایمسخن از غربت مه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط