پارت ۱۱
پارت ۱۱
۱ماه بعد....
ویو جنی
امروز دیگه جونگی از بیمارستان مرخص میشه بهتره زود تر اماده شم برم بیمارستان
۱ساعت بعد
جنی وارد واگن جونگی میشه
☆: عزیزم اینجایی؟
•: سلام عشقم من اینجام
•: چرا خودتو زحمت دادی خودم میرفتم
☆: نه من دیگه هیچوقت تنهات نمیزارم
•: نمیدونی چقدر عذابم میده که باید برای مافیا کار کنم (گریه)
جنی محکم جونگی رو بغل میکنه و میگه نگران نباش مشکلی نیست عزیزم
•: مطمعنی (گریه)
☆: مطمعنم (خنده)
ویو جنی
بعد از یک ساعت کارای مرخصی رو انجام دادم و بردمش خونه ی خودم (خونه ی جنی پست شده)
•: وایی تو اینجا زندگی میکنی؟
☆: اره مگه چشه؟
•: خیلی بزرگه واقعا خوشگله
☆: مثل تو قشنگه
جفتشون میخندیدن
☆: من میرم یکم غذا اماده بگیرم
•: باشه
☆:جایی نری ها!
•: نه نگران نباش مگه دیوانم (خنده)
☆: امیدوارم (خنده)
ویو جنی
از خونه زدم بیرون و رفتم مرغ سوخاری و نودل گرفتم گوشت قرمزم گرفتم که برای پاهاش خوبه
رسیدم خونه دیدم جونگی روی کاناپه خوابش برده ی لبخندی زدم و رفتم نودل هارو درست کردم گوشت قرمز هارو سرخ کردم و میزو چیدم
بعدش پاشدم جونگی رو بیدار کردم
•: تو کی اومدی خونه(خوابالود)
جونگی خیلی کیوت شده بود
☆: وقتی که خواب بودی(خنده)
•: اوه واقعا(خجالتی)
☆: اره(خنده)
باهم نشستن غذا خوردن
۱ساعت بعد
•: میشه برم بخوابم؟
☆: اره معلومه که میشه چرا اجازه میگیری(خنده)
•: اخه گفتم شاید بدت بیاد (خنده)
☆: نه ما الان مثل ی خانواده واقعی هستیم منو و تو الان زن و شوهریم دیگه نیازی نیست اجازه بگیری(خنده)
•: اخه ما که. هنوز ازدواج هم نکردیم؟
☆: تو که میدونی نمیتونیم بریم دفتر ازدواج چون مامانم...
•: اره میدونم ولی باید شناسمه هامون رو چکار کنیم؟
•: اوه من ی دوست دارم که خودش دفتر ازدواج داره اون میتونه اینکارو برامون انجام بده
☆: واقعا؟
•: اره
☆: پس اوکیه مشکلی نیست ولی شناسنامه رو برای چی باید حتما اسم هامون باشه داخلشون مگه میخوایم به کی نشون بدیم؟
•: به من نشون بدی که نگران نباشم برای یکی دیگه بشی من میخوام تو برای من باشی فقط
لپای جنی سرخ شد و پرید بغل جونگی محکم بغلش کرد
☆: گاهی اوقات هم برای رفتن به خارج از کشور یا هتل
•: درسته(خنده)
•: خب من میرم بخوابم
☆: منم برم روتین شبمو انجام بدمو بعدش میام پیشت میخوابم
•: واقعا میخوای پیش من بخوابی؟(خجالتی)
☆: اره مگه. تو شوهرم نیستی؟
جونگی با خجالت
•: اره هستم
☆: پس میتونم کنارت بخوابم(خنده)
جونگی میره تو تخت خواب میخوابه منتظر جنی
جنی میاد تو اتاق و میخوابن
فردای ان روز.......
قوانین پارت بعد
امار پیج ۲۶۰ پارت بعدی گذاشته میشه
۱ماه بعد....
ویو جنی
امروز دیگه جونگی از بیمارستان مرخص میشه بهتره زود تر اماده شم برم بیمارستان
۱ساعت بعد
جنی وارد واگن جونگی میشه
☆: عزیزم اینجایی؟
•: سلام عشقم من اینجام
•: چرا خودتو زحمت دادی خودم میرفتم
☆: نه من دیگه هیچوقت تنهات نمیزارم
•: نمیدونی چقدر عذابم میده که باید برای مافیا کار کنم (گریه)
جنی محکم جونگی رو بغل میکنه و میگه نگران نباش مشکلی نیست عزیزم
•: مطمعنی (گریه)
☆: مطمعنم (خنده)
ویو جنی
بعد از یک ساعت کارای مرخصی رو انجام دادم و بردمش خونه ی خودم (خونه ی جنی پست شده)
•: وایی تو اینجا زندگی میکنی؟
☆: اره مگه چشه؟
•: خیلی بزرگه واقعا خوشگله
☆: مثل تو قشنگه
جفتشون میخندیدن
☆: من میرم یکم غذا اماده بگیرم
•: باشه
☆:جایی نری ها!
•: نه نگران نباش مگه دیوانم (خنده)
☆: امیدوارم (خنده)
ویو جنی
از خونه زدم بیرون و رفتم مرغ سوخاری و نودل گرفتم گوشت قرمزم گرفتم که برای پاهاش خوبه
رسیدم خونه دیدم جونگی روی کاناپه خوابش برده ی لبخندی زدم و رفتم نودل هارو درست کردم گوشت قرمز هارو سرخ کردم و میزو چیدم
بعدش پاشدم جونگی رو بیدار کردم
•: تو کی اومدی خونه(خوابالود)
جونگی خیلی کیوت شده بود
☆: وقتی که خواب بودی(خنده)
•: اوه واقعا(خجالتی)
☆: اره(خنده)
باهم نشستن غذا خوردن
۱ساعت بعد
•: میشه برم بخوابم؟
☆: اره معلومه که میشه چرا اجازه میگیری(خنده)
•: اخه گفتم شاید بدت بیاد (خنده)
☆: نه ما الان مثل ی خانواده واقعی هستیم منو و تو الان زن و شوهریم دیگه نیازی نیست اجازه بگیری(خنده)
•: اخه ما که. هنوز ازدواج هم نکردیم؟
☆: تو که میدونی نمیتونیم بریم دفتر ازدواج چون مامانم...
•: اره میدونم ولی باید شناسمه هامون رو چکار کنیم؟
•: اوه من ی دوست دارم که خودش دفتر ازدواج داره اون میتونه اینکارو برامون انجام بده
☆: واقعا؟
•: اره
☆: پس اوکیه مشکلی نیست ولی شناسنامه رو برای چی باید حتما اسم هامون باشه داخلشون مگه میخوایم به کی نشون بدیم؟
•: به من نشون بدی که نگران نباشم برای یکی دیگه بشی من میخوام تو برای من باشی فقط
لپای جنی سرخ شد و پرید بغل جونگی محکم بغلش کرد
☆: گاهی اوقات هم برای رفتن به خارج از کشور یا هتل
•: درسته(خنده)
•: خب من میرم بخوابم
☆: منم برم روتین شبمو انجام بدمو بعدش میام پیشت میخوابم
•: واقعا میخوای پیش من بخوابی؟(خجالتی)
☆: اره مگه. تو شوهرم نیستی؟
جونگی با خجالت
•: اره هستم
☆: پس میتونم کنارت بخوابم(خنده)
جونگی میره تو تخت خواب میخوابه منتظر جنی
جنی میاد تو اتاق و میخوابن
فردای ان روز.......
قوانین پارت بعد
امار پیج ۲۶۰ پارت بعدی گذاشته میشه
۴.۴k
۰۵ فروردین ۱۴۰۳