🐿 : همه دیروز در این مورد نوشتن.. من هنوز نتونستم همه چیز
🐿️ : هر وقت میرفتیم راهپیمایی با هم غذا می خوردیم. زمستون خیلی سرده و اودن خوردیم. میتونید اینجا رو ببینید. اینطوری زندگی کردم. اینجا میدونین که من از تابستون متنفرم ㅠㅠ تو این عکسه دارم اشک میریزم در حالی که دارم به این فکر میکنم که مجبور شدم دو تا تابستون رو تو سربازی بگذرونم حتی الانم میتونم براش گریه کنم.
🐿️ : ارتش به خاطر این بچه ها سرگرم کننده بود.. اختلاف سنی ما حدوداً 10 سال بود و اون ها بچه های خوبی بودن.
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.