واقعیت در پشت حقیقت پنهان شده است

واقعیت در پشت حقیقت پنهان شده است

و هرکس حقیقت را تا آنجا می پذیرد که حقش اجازه دهد

کودکی واقعیت را تا آنجا که عروسکش را از او نستاند می پذیرد

دیگری تا آنجا که پلیس امنیت اخلاقی جلوی خود و دوست دخترش را نگیرد

و آن یکی تا آنجا که کلاس درس و بحث و مسجد و قرآنش ،بی مانع، برگزار شود

یک جایی فردی که رای نیاورده ،داد حق طلبی و اجحاف در تقلب گسترده سر می دهد و همان کس چون رای آورده هر تقلبی را نفی می کند

عجب روزگاری شده...

حرکت در میان حقیقت های خود ساخته،در پوست ضخیم تعصبات و در خوف دشمنان، زندگی را دشوار کرده است.

جگر از فشار دندان هایی که نوید صبر می دهند خون فشانی می کند.

عقل و دشمنان ، زبان را در کام می کشند و وجدان و حرکت تو را به سمت اصلاح سوق می دهند.

جهل اما گاهی چه دوست خوبی می شود مردمان را! زمانی که ندانی واقعیت چیست و در دریای حقایق غوطه وری.

گاهی فکر می کنم کاش خیلی چیزها را نمی دانستم تا شاید امروز بهتر می دانستم چه کنم.

عجب روزگاری شده...یا شاید قبلا هم اینگونه بود و من جور دیگر می دیدم!

کاش نمی دانستم.