فروشنده عشق
فروشنده عشق
part④⑨
راوی:
ا/ت و جیهوپ سوار ماشین شدن جیهوپ به تهیونگ ایمیل فرستاد که ا/ت رو پیدا کرده و اونا برن خونه
حدودا 10 مین شده بود که تو ماشین کاملا تو سکوت نشسته بودن
جیهوپ کل فکرش شده بود ا/ت
همش با خودش میگفت اکه نمیرسیدم چی میشد
فکر ا/تم همین بود حتی با فکر این که اگه جیهوپ نمیرسید چی میشد حالش بد میشد
ا/ت جیهوپو دوست داشت ولی نمیخواست قبول کنه عاشق پسری شده که تو قمار بهش فروختنش چون نمیتونست باور کنه که پسری که خریدتش امکان داره عاشقش باشه
ولی اگه میدونست جیهوپ بینهایت عاشقشه قطعا اینطور فکر نمیکرد
وقتی ا/ت تو این فکرا بود جیهوپ با خودش میگفت تا همین الانشم دیر شده دیگه باید بهش اعتراف کنم یا قبول میکنه و دیگه ترس از دست دادنش برام تموم میشه یا میگه نه و منو تو اقیانوس عشقم بهش غرق میکنه و میکشه
جیهوپ: حالت بهتره؟
ا/ت: اره
جیهوپ: یادته قبل اینکه بیایم اینجا گفته بودی حرف اون شبت چی بود ولی من گفتم بعدا میگم؟
ا/ت: اره چطور؟
جیهوپ: اون بعدا رسیده
ا/ت کنجکاو بود بدونه پس شروع کرد با دقت بهش گوش کردن
جیهوپ: ا/ت من تورو تو قمار خریدم ولی تو انقده برام خاص بودی که نتونستم به چشم دوست دخترای قبلیم بهت نگاه کنم، تو مثل بقیه نیستی دنبال جلب توجه نیستی، پاک و بی ریایی هرشب تو بار و پارتی نیستی با پسرا مثل بقیه با عشوه حرف نمیزنی که توجهشونو جلب کنی برعکس باهاشون اوکی نیستی و دعوا میکنی و همین شجاع بودنت منو جذب خودت کرده تو با تموم دخترایی که دیدم متفاوتی.... ا/ت.... من بینهایت عاشقت شدم
هوفففف(نفس عمیق از روی راحت شدنش)
ا/ت زبونش بند اومده بود، نمیدونست چی باید بگه
جیهوپ: نمیدونم این حسم درسته یا غلط، باید ادامش بدم یا تو قلبم دفنش کنم هیچی نمیدونم جز یه چیز...... اونم اینه که از عشقم بهت مطمئنم
نمیخوام اذیتت کنم فقط بهم بگو قبول میکنی با من باشی یا نه؟
ا/ت: جیهوپ تو.... تو تموم فکر روز و شبم شدی منم از، این میترسیدم دوستم تداشته باشی و نمیخواستم قبول کنم عاشقتم الان واقعا نمیدونم چی باید بگم انگار زبونم بند اومده
جیهوپ: یعنی... یعنی دوسم داریییی؟
ا/ت: معلومه که ارههههه
جیهوپ بغلش میکنه و میگه
جیهوپ: عاشقتممممم ا/ت قول میدم هیچوقت ناراحتت نکنم تو فقط ترکم نکن چون من دیوونتم🥲🙃
ا/ت: منم عاشقتم پسر
این حرفو میزنه و لباشو میزاره رو لبای جیهوپ(به به ا/ت جان ما فکر میکردیم چشم و گوش بسته ای😂)
بعد از چند مین از هم جدا میشن
ا/ت: معذرت میخوام ولی نتونستم جلوی خودمو بگیرم من تو تصوراتم خودمونو اینطور میدیدم
جیهوپ: اشکالی نداره من تشنه یه ثانیه بوییدنت بودم تو که با اینکارت دنیارو بهم دادی
(بدون شرایط)
پارت بعد الان اپ میشه
part④⑨
راوی:
ا/ت و جیهوپ سوار ماشین شدن جیهوپ به تهیونگ ایمیل فرستاد که ا/ت رو پیدا کرده و اونا برن خونه
حدودا 10 مین شده بود که تو ماشین کاملا تو سکوت نشسته بودن
جیهوپ کل فکرش شده بود ا/ت
همش با خودش میگفت اکه نمیرسیدم چی میشد
فکر ا/تم همین بود حتی با فکر این که اگه جیهوپ نمیرسید چی میشد حالش بد میشد
ا/ت جیهوپو دوست داشت ولی نمیخواست قبول کنه عاشق پسری شده که تو قمار بهش فروختنش چون نمیتونست باور کنه که پسری که خریدتش امکان داره عاشقش باشه
ولی اگه میدونست جیهوپ بینهایت عاشقشه قطعا اینطور فکر نمیکرد
وقتی ا/ت تو این فکرا بود جیهوپ با خودش میگفت تا همین الانشم دیر شده دیگه باید بهش اعتراف کنم یا قبول میکنه و دیگه ترس از دست دادنش برام تموم میشه یا میگه نه و منو تو اقیانوس عشقم بهش غرق میکنه و میکشه
جیهوپ: حالت بهتره؟
ا/ت: اره
جیهوپ: یادته قبل اینکه بیایم اینجا گفته بودی حرف اون شبت چی بود ولی من گفتم بعدا میگم؟
ا/ت: اره چطور؟
جیهوپ: اون بعدا رسیده
ا/ت کنجکاو بود بدونه پس شروع کرد با دقت بهش گوش کردن
جیهوپ: ا/ت من تورو تو قمار خریدم ولی تو انقده برام خاص بودی که نتونستم به چشم دوست دخترای قبلیم بهت نگاه کنم، تو مثل بقیه نیستی دنبال جلب توجه نیستی، پاک و بی ریایی هرشب تو بار و پارتی نیستی با پسرا مثل بقیه با عشوه حرف نمیزنی که توجهشونو جلب کنی برعکس باهاشون اوکی نیستی و دعوا میکنی و همین شجاع بودنت منو جذب خودت کرده تو با تموم دخترایی که دیدم متفاوتی.... ا/ت.... من بینهایت عاشقت شدم
هوفففف(نفس عمیق از روی راحت شدنش)
ا/ت زبونش بند اومده بود، نمیدونست چی باید بگه
جیهوپ: نمیدونم این حسم درسته یا غلط، باید ادامش بدم یا تو قلبم دفنش کنم هیچی نمیدونم جز یه چیز...... اونم اینه که از عشقم بهت مطمئنم
نمیخوام اذیتت کنم فقط بهم بگو قبول میکنی با من باشی یا نه؟
ا/ت: جیهوپ تو.... تو تموم فکر روز و شبم شدی منم از، این میترسیدم دوستم تداشته باشی و نمیخواستم قبول کنم عاشقتم الان واقعا نمیدونم چی باید بگم انگار زبونم بند اومده
جیهوپ: یعنی... یعنی دوسم داریییی؟
ا/ت: معلومه که ارههههه
جیهوپ بغلش میکنه و میگه
جیهوپ: عاشقتممممم ا/ت قول میدم هیچوقت ناراحتت نکنم تو فقط ترکم نکن چون من دیوونتم🥲🙃
ا/ت: منم عاشقتم پسر
این حرفو میزنه و لباشو میزاره رو لبای جیهوپ(به به ا/ت جان ما فکر میکردیم چشم و گوش بسته ای😂)
بعد از چند مین از هم جدا میشن
ا/ت: معذرت میخوام ولی نتونستم جلوی خودمو بگیرم من تو تصوراتم خودمونو اینطور میدیدم
جیهوپ: اشکالی نداره من تشنه یه ثانیه بوییدنت بودم تو که با اینکارت دنیارو بهم دادی
(بدون شرایط)
پارت بعد الان اپ میشه
۸.۷k
۰۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.