تو کی هستی!
تو کی هستی!
پارت ²
ات ویو
کارام رو انجام دادن... یاد اون مرده افتادم ادم عجیبی بود دوست داشتم ببینم کیه که هیچکس نتونست خوبش کنه هوم فک کنم باید قبول کنم...
+ خانم لیا*داد
«بله خانوم
+به این شماره زنگ بزن بگو قبول میکنم
«چشم خانوم... ولی خانوم چی رو قبول می کنید
+اونش دیگه به من ربط داره
«چشم...
لیا منشیمه... دختر خوبیه و همین طور حرف گوش کن ولی لباساش مناسب اینجا نیست
*در زدن
+بیا تو
«خانوم گفتم...
+خوبه..
«گفتن امروز برین به این ادرس........
+اوکی برو
«با اجازه
واقعا ذهنم درگیر شد به لیا گفتم میرم خونه تو هم مرخصی چون من اینجا رو اداره میکنم و کلا تو یه مطب چهار روانشناس دارم که یکیش خودمم بهشون گفتم یه چند روز یا چند ماهی نیستم تا یکی رو درمان کنم و رفتم سوار ماشینم شدم و حرکت کردم به سمت خونه.. لباسم رو عوض کردم یه چیزی هم خوردم رفتم حموم.... لباسم رو پوشیدم حرکت کردم به جایی که باید میرفتم...توی جنگل یه عمارت بزرگ بود واو
ولی از همین جا میتونم بگم خیلی افسردس این فرد که نمیدونم کیه رفتم زنگ درو زدم که همون اقاعه باز کرد
؟ سلام بفرماید تو
+سلام ممنون
+خب مریض کجاست؟
؟ لطفا جلوش این حرف رو نگین
+هوف اوکی
؟ بفرمایید 👣👣
از پله ها رفتیم بالا کلی اتاق بود که
؟ این اتاق مال شماس *اشاره به اتاق
+اعا
؟ این اتاق هم مال کسیه که شما روانشناسش هستید
+خب نشون نمیدید
؟ خیر ایم کلید اتاق از اینجا به بعد با خودتونه.....
+اوکی
مرده رفت من موندم کلی سوال تو ذهنم ای کیه؟ چیکارس؟ چرا کسی وارد اون اتاق اجازه نداره بره؟
تصمیم گرفتم برم ببینم کیه!
لایک یادتون نره 😉
پارت ²
ات ویو
کارام رو انجام دادن... یاد اون مرده افتادم ادم عجیبی بود دوست داشتم ببینم کیه که هیچکس نتونست خوبش کنه هوم فک کنم باید قبول کنم...
+ خانم لیا*داد
«بله خانوم
+به این شماره زنگ بزن بگو قبول میکنم
«چشم خانوم... ولی خانوم چی رو قبول می کنید
+اونش دیگه به من ربط داره
«چشم...
لیا منشیمه... دختر خوبیه و همین طور حرف گوش کن ولی لباساش مناسب اینجا نیست
*در زدن
+بیا تو
«خانوم گفتم...
+خوبه..
«گفتن امروز برین به این ادرس........
+اوکی برو
«با اجازه
واقعا ذهنم درگیر شد به لیا گفتم میرم خونه تو هم مرخصی چون من اینجا رو اداره میکنم و کلا تو یه مطب چهار روانشناس دارم که یکیش خودمم بهشون گفتم یه چند روز یا چند ماهی نیستم تا یکی رو درمان کنم و رفتم سوار ماشینم شدم و حرکت کردم به سمت خونه.. لباسم رو عوض کردم یه چیزی هم خوردم رفتم حموم.... لباسم رو پوشیدم حرکت کردم به جایی که باید میرفتم...توی جنگل یه عمارت بزرگ بود واو
ولی از همین جا میتونم بگم خیلی افسردس این فرد که نمیدونم کیه رفتم زنگ درو زدم که همون اقاعه باز کرد
؟ سلام بفرماید تو
+سلام ممنون
+خب مریض کجاست؟
؟ لطفا جلوش این حرف رو نگین
+هوف اوکی
؟ بفرمایید 👣👣
از پله ها رفتیم بالا کلی اتاق بود که
؟ این اتاق مال شماس *اشاره به اتاق
+اعا
؟ این اتاق هم مال کسیه که شما روانشناسش هستید
+خب نشون نمیدید
؟ خیر ایم کلید اتاق از اینجا به بعد با خودتونه.....
+اوکی
مرده رفت من موندم کلی سوال تو ذهنم ای کیه؟ چیکارس؟ چرا کسی وارد اون اتاق اجازه نداره بره؟
تصمیم گرفتم برم ببینم کیه!
لایک یادتون نره 😉
۴.۱k
۱۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.