بسم رب شهدا
بسم رب شهدا
سلام خدمت همه دوستان و بزرگواران
درباره زندگی این شهید گرانقدر، اطلاعات زیادی نیست
بیشتر روایت های همرزمان ایشون هست که خدمتتون عرض میکنم
#شهید_حسن_یزدانی
سال1348، در شهر #کرمان دیده به جهان گشود. در سال 1359 همراه خانواده خود به شهر قم هجرت کرد. بعد از پایان سال1360،به اتفاق خانواده به کرمان برگشت و برای تحصیل علوم دینی به #حوزه_علمیه کاشان رفت.
در تابستان همان سال به کرمان آمد و خواست به جبهه برود اما با مخالفت پدر روبه رو شد امابا اصرار زیاد رضایت آنها را جلب کرد. او به خاطر درایت زیاد خود نظر فرماندهان را جلب کرد و به واحد اطلاعات عملیات رفت وبه عنوان مسئول محور اطلاعات شناسایی شروع به کار کرد در واحد اطلاعات برادرانی چون حسین یوسف الهی، ابراهیم هندوزاده، مهرداد خواجویی، کیانی و... آشنا شد.
#قاسم_خمینی_می_شوم
گریه میکرد و اصرار داشت که به جبهه برود.
پدرش گفت: تو هنوز بچهای! جبهه هم جای بازی نیست که تو میخواهی بروی.
حسن گفت: مگر کربلا قاسم نداشت؟ من هم قاسم میشوم.
#شهدا_هویت_جاویدان_تاریخ
سلام خدمت همه دوستان و بزرگواران
درباره زندگی این شهید گرانقدر، اطلاعات زیادی نیست
بیشتر روایت های همرزمان ایشون هست که خدمتتون عرض میکنم
#شهید_حسن_یزدانی
سال1348، در شهر #کرمان دیده به جهان گشود. در سال 1359 همراه خانواده خود به شهر قم هجرت کرد. بعد از پایان سال1360،به اتفاق خانواده به کرمان برگشت و برای تحصیل علوم دینی به #حوزه_علمیه کاشان رفت.
در تابستان همان سال به کرمان آمد و خواست به جبهه برود اما با مخالفت پدر روبه رو شد امابا اصرار زیاد رضایت آنها را جلب کرد. او به خاطر درایت زیاد خود نظر فرماندهان را جلب کرد و به واحد اطلاعات عملیات رفت وبه عنوان مسئول محور اطلاعات شناسایی شروع به کار کرد در واحد اطلاعات برادرانی چون حسین یوسف الهی، ابراهیم هندوزاده، مهرداد خواجویی، کیانی و... آشنا شد.
#قاسم_خمینی_می_شوم
گریه میکرد و اصرار داشت که به جبهه برود.
پدرش گفت: تو هنوز بچهای! جبهه هم جای بازی نیست که تو میخواهی بروی.
حسن گفت: مگر کربلا قاسم نداشت؟ من هم قاسم میشوم.
#شهدا_هویت_جاویدان_تاریخ
۸.۹k
۲۰ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.