شهیدحستیزدانی داوطلب

#شهید_حست_یزدانی #داوطلب

سال ۶۲ تعدادی از بچه‌های اطلاعات عملیات به شهادت رسیده بودند و این واحد نیاز به بازسازی و جذب نیرو داشت.
حسین یوسف الهی برای جذب نیر با هماهنگی لشکر به میان گردان‌ها می‌رفت.
به گردان ما که وارد شد چنین گفت: «من نیروهایی می‌خواهم چابک، مومن، دارای رمز و راز، از خود و خانواده گذشته و از همه مهم‌تر شجاع باشند.»
دو نوجوان کم سن و سال که هر دو طلبه بودند از بین جمعیت بلند شدند و اعلام آمادگی کردند.
حسین با تعجب به چهرهٔ این دو نگاه کرد.
یکی از آن‌ها خود و دوستش را این طور معرفی کرد: «من حسن یزدانی و دوستم مهرداد خواجویی هر دو طلبه و دارای ویژگی‌هایی که شما می‌خواهید، هستیم.»
حسین با تعجب نگاهی به چهرهٔ این دو نوجوان انداخت و عمیقا به فکر فرو رفت.
بعد از گفتگو و ارزیابی بود که هر دو وارد واحد اطلاعات عملیات شدند.

راوی: همرزم شهید حسن یزدانی

نوید شاهد کرمان، وقتی وارد سنگر دیدبانی شدم، او را دیدم داشت با دوربین منطقه را نگاه می کرد.
سلام کردم، جوابم را داد، بدون این که به من نگاه کند. با خنده گفتم:
«منم ،محمد مهدی، تحویل بگیر.»

بدون اینکه نگاهش را برگرداند، گفت :
«مهدی جان ناراحت نشو، نمی توانم چشم از منطقه و دشمن بردارم.»
تازه فهمیدم که چرا گزارش های دیده بانی او این قدر مورد توجه فرماندهان قرار می گرفت، ساعتها بدون حرکت، در سنگر می نشست و تحرکات دشمن را زیر نظر می گرفت.
حتی برای اینکه مواضع دشمن را بهتر شناسایی کند، بیش از سی مرتبه عرض اروند را شنا کرده بود، تا به خط عراقی ها برسد، منطقه را شناسایی کند و برگردد.
#شهدا_هویت_جاویدان_تاریخ
دیدگاه ها (۱)

#شهید_حسن_یزدانی #توصیف_سردار_سلیمانی_از_قهرمان_عملیات_والفج...

#شهید_حسن_یزدانیوقتی در جلسات، موقعیت را تشریح می کرد، به قد...

بسم رب شهداسلام خدمت همه دوستان و بزرگواراندرباره زندگی این ...

📬 خودکرده را تدبیر نیست دنبال مقصر نیستیم اما! در روزهایی ک...

🔻شاهکار سازمان اطلاعات و امنیت حزب‌الله در برخورد با عوامل ع...

🎥فرمانده دلها رتبه برتر دانشگاه شهید مهدی زین الدین▪️وقتی از...

🔶از محمد حسین فهمیدهتا محمدحسین عابدی#محمدحسین_فهمیده، نوجوا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط