نوشت الان چه احساسی داری عشق
نوشت: «الان چه اِحساسی داری؟ عشق؟»
با خودم فکر کردم که از من تا عشق، انگار فقط یکقدم فاصلهست . یک قدم مونده تا عاشقشم اما جسارتِ برداشتن این قدم و ندارم. جرئتش رو ندارم که خودم و به جهان دیگهای بسپارم.
براش نوشتم: «تو بعضی فیلمها، یکی از بازیگرها اتفاقی دستش میخوره به یه آجُر و اون دیوار از هم باز میشه، نور از پشت دیوار میزنه بیرون و یه دنیای ناشناخته اون پشت نشون داده میشه، یا کتابخونه و کمد میچرخه و پشتش یه باغ بزرگه، اونجاست که اون بازیگر باید انتخاب کنه میخواد بره و تجربه کنه اون دنیای دیگه رو یا میخواد بمونه، اون چند صدُم ثانیه مکث و دیدی؟ من دقیقا همونجا وایسادم.»
#🌺🌺🍃🌺🍃🌺
با خودم فکر کردم که از من تا عشق، انگار فقط یکقدم فاصلهست . یک قدم مونده تا عاشقشم اما جسارتِ برداشتن این قدم و ندارم. جرئتش رو ندارم که خودم و به جهان دیگهای بسپارم.
براش نوشتم: «تو بعضی فیلمها، یکی از بازیگرها اتفاقی دستش میخوره به یه آجُر و اون دیوار از هم باز میشه، نور از پشت دیوار میزنه بیرون و یه دنیای ناشناخته اون پشت نشون داده میشه، یا کتابخونه و کمد میچرخه و پشتش یه باغ بزرگه، اونجاست که اون بازیگر باید انتخاب کنه میخواد بره و تجربه کنه اون دنیای دیگه رو یا میخواد بمونه، اون چند صدُم ثانیه مکث و دیدی؟ من دقیقا همونجا وایسادم.»
#🌺🌺🍃🌺🍃🌺
- ۱.۵k
- ۰۱ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط