پارت

پارت ۱۰
آلیا. خب عکس ها آماده شد
دینا. اوکی بده به من اوم خیلی خوب شده*خنده*
سونا. خب مبخوای چیکار کنی حالا
دینا .میخوام این عکس هارو برای پدرش پست کنم
کایا. وای آخجون* خنده بلند*
مارا.کارش ساختس
ویو ادمین گلتون:
دینا عکس هارو برای نامجون پست کرد و فرستاد و فقط به انتقام فکر می کرد ولی نمیدونست داره چه بلایی سر رزی میاد
ویو رزی:
خیلی خسته بودم رفتم دراز کشیدم و کمکم چشمام بسته شد و خوابیدم....
ویو نامجون جونم:
داشتم اخبار نگاه میکردم که صدای زنگ در اومد تلویزیون و خاموش کردم و رفتم درو باز کردم پستچی بود یه بسته برام اورده بود رفتم تو اتاقم و بسته رو باز کردم چند تا عکس بود وقتی نگاهشون کردم خون جلوی چشمام رو گرفت رزی داشت یه پسره رو بی بوسید توی یه عکس دیگه هم رزی زیر اون پسره بود نتونستم خودمو کنترول کنم
نامی. رزی در و باز کن*عربده*
ویو رزی:
خوابیده بودم که با صدای بابام بیدار شدم خیلی ترسیده بودم سربع در و باز کردم با چهره فوق عصبی بابام رو به رو شدم وحشت کردم و با لکنت و ترس گفتم
+با...ب..ا چی شد.... چ.. چرا ... داد می.. زنید
نامی. خفه شو دختره هرزه*عربده*
*نامجون موهای رزی رو کشید برد تو پذیرایی و یه سیلی بشدت محکم بهش زد طوری که خورد زمین
+آخه مگه من چیکار کردم بابا *گریه و ترس*
نامی. ببر صداتو هرزه این عکسا چین دختره جن"" ده(متاسفم فیکع) *عربده و عکسارو میندازه جلوش
*اینا من نیستم فوتوشاپه قسم میخورم*گریه*
نامی. خفه شو *داد و شروع میکنه به لگد زدن بهش اونقدر که خون بالا میاره و یهو......

بعدی رو الان میذارم و اینکه حمایت کنین بوس بهتون♡
دیدگاه ها (۳)

پارت ۱۱ بسه ولم کن * جیغ و گریه* (نامجون نگران شد و ولش کرد)...

پارت ۱۲ من هیچ وقت با هیچ پسری نبودم چرا باور نمیکنی اگه تا ...

اسلاید ۱: دینااسلاید ۲: آیلا اسلاید۳: سونااسلاید۴: کایااسلای...

پارت ۹(داخل دفتر مدیر علامت مدیر=&)علامت ها:دینا=* ما...

پارت ۲۰(هوپی نقششو میگع)نامی. وای عالیه هوپی ممنونهوپی. خواه...

پارت ۱۹ویو رزی:کم کم چشمامو باز کردم دیدم صبح شده بلند شدم ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط