مرا از آب گرفتی

مرا از آب گرفتی
زبان مادریت را به من دادی
و کاری کردی که به پاهایم عادت کنم
به دویدن
به جان‌کندن پشت‌خط پایان
به انفجار مین در زمین­‌های صلح­‌زده
و به خزیدن مرگ بین پاهایم عادت کنم
دیدگاه ها (۷)

پشت دیوار همین کوچه به دارم بزنیدمن که رفتم بنشینید و هوارم...

بی توام دل بتماشای گلستان نرودمرغ پر سوخته ممکن نبود پروازش#...

کسی بدون تو باور نکرده است مراکه با تو نسبت ” من “ چون ” درو...

تو صبح عالم افروزی و من شمع سحرگاهیگریبان باز‌کن در صبح تا م...

قلب یخیپارت ۱۶این موقع شب پارت رو گذاشتم تا ببینم جغد های وی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط