اگر چه شک عجیبی به داشتن دارم

اگر چـه شک عجیبی به «داشتن» دارم
سعادتی ست تو را داشتن که من دارم!

کنار من بِنِشین و بگو چه چاره کنم؟
برای غربت تلخــی که در وطن دارم؟

بگو که در دل و دستت چه مرهمی داری
برای این همه زخمـــی کـه در بدن دارم؟

مرا بــه خود بفشار و ببین بــه جای بدن
چه آتشی ست؟ که در زیر پیرهن دارم؟

به رغم دیدن آرامش تو کم نشده
ارادتــی کــه به آرامش کفن دارم

مرا که وقت غروبم رسیده بدرقه کن
اگرچه با تو امیدی به سر زدن دارم!!

#غلامرضا_طریقی
دیدگاه ها (۱۱)

بشکن سبو و کوزه ای میرآب جان‌هاتا وا شود چو کاسه در پیش تو د...

نیستی دلگیرم از تکرار این تکرارهادردها یکریز می ریزند از این...

برای عاشق تـــــو شدنهیچ بهانه ای لازم نیستــــــ !هر چه با...

‌دلم میخواهد با تمام وجودصدایت ڪنم"یااللهُ یارحمان"وقتےنام‌ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط