ابوسعید ابوالخیر در راه بود گفت
ابوسعید ابوالخیر در راه بود. گفت:
هر جا که نظر میکنم
بر زمین همه گوهر ریخته و بر در و دیوار همه زر آویخته.کسی نمیبیند و کسی نمیچیند
گفتند: کو؟ کجاست؟
گفت: همه جاست. هر جا که میتوان خدمتی کرد؛ یا هر جا که میتوان راحتی به دلی آورد.
آن جا که غمگینی هست و آن جا که مسکینی هست. آن جا که یاری طالب محبت است و آن جا که رفیقی محتاج محبت.
🌺 🍃 روزتان زیبا
╔═ ⚘════⚘ ═╗
╚═ ⚘════⚘ ═╝
هر جا که نظر میکنم
بر زمین همه گوهر ریخته و بر در و دیوار همه زر آویخته.کسی نمیبیند و کسی نمیچیند
گفتند: کو؟ کجاست؟
گفت: همه جاست. هر جا که میتوان خدمتی کرد؛ یا هر جا که میتوان راحتی به دلی آورد.
آن جا که غمگینی هست و آن جا که مسکینی هست. آن جا که یاری طالب محبت است و آن جا که رفیقی محتاج محبت.
🌺 🍃 روزتان زیبا
╔═ ⚘════⚘ ═╗
╚═ ⚘════⚘ ═╝
- ۴۸۹
- ۰۵ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط