P

P13🧸




-خوب خوشگل خانم بیا ببینم بغل داداشی
&چشم(پرید بغلش)
-جونگی مگه من نگفتم دیگه اینطوری نپر اگه آسیب ببینی چی(عصبی)
&چشم حق با شماست ببخشید(مظلوم و شرمنده و سرشو میندازه پایین)
-(چونشو میگیره و اروم سرشو میاره بالا) ببخشید نفسم نمی‌خواستم ناراحتت کنم من فقط نگرانتم
&نه نالاحت نشدم
-پس یه بوس به داداش بده
&(خم میشه و گونشو محکم میبوسه)
-الهی قربونت برم من
&خدا نتونه
-اخ چقدر تو گوگولیی(محکم بغلش می‌کنه و سرشو می‌زاره رو سینش دستاشو دور کمرش باریکش حلقه می‌کنه)
&(چشماشو می‌بنده)
-خوب وایسا برم تو اینیستا ببینم چه خبره


(حدود نیم ساعت جونگکوک توی اینیستا چرخید و یه ویدیوی خنده دار پیدا کرد و خواست به جونگی نشون بده که...)

-وای جونگی جونگی اینو ببی... عه جونگی خوابیدی هوف آخه من از یه بچه پنج ساله چه انتظاری دارم مثل بچگیاش عاشق خوابه خدایا آخه چقدر تو خوشگلی فندوق من
(بوسه ی روی موهای نرمش می‌زاره و بغلش می‌کنه و میبرتش بالا و میزارتش رو تخت و خودشم کنارش دراز می‌کشه و اروم بغلش می‌کنه و شروع می‌کنه به نوازشش و بعد از نیم ساعت آروم جونگی رو می‌زاره زمین و می‌ره پایین و پتو رو روش می‌کشه و می‌ره پایین تو اتاق کار و روی آهنگ جدیدش کار می‌کنه و بعدش می‌ره باشگاه پایین خونش که باشگاه داره و شروع می‌کنه به ورزش)


ویو جونگی:


با احساس تشنگی بیدار شدم و از بطری آبی که کنار تخت بود یکمی اب خوردم و برگشتم خواستم برم تو بغل داداش تا دوباره بخوابم دیدم نیست خیلی ترسیدم نفهمیدم چیشد که گریم گرفت از ترس پاهام کار نمی‌کرد برم پایین زانوها مو بغل کردم و سرمو گذاشتم رو زانوم و پتو رو تا آخر روم کشیدم و زدم زیر گریه



ویو جونگکوک:


داشتم رو تردمیل می‌دویدیم و تو گوشم ایرپاد بود و چیزی نمی شنیدم وقتی تموم شد ایپرداد رو در آوردم و ولو شدم رو زمین خیلی خسته شده بودم همینطوری رو زمین دراز کشیده بودم که صدای هق هق وحشتناکی رو از بالا شنیدم یهو یاد جونگی افتادم سریع رفتم بالا و درو باز کردم که دیدم جونگی زانو هاشو بغل کرده و پتو رو تا آخر رو سرش کشیده و داره گریه می‌کنه چون زیر پتو بود نمی‌تونستم ببینمش فقط صدای هق هقشو می‌شنیدم و شونه هاشو که داشت می‌لرزید وقتی اونطوری دیدمش یهویی دلم لرزید سریع رفتم پیشش و پتو رو کشیدم کنار و محکم بغلش کردم


-جونگی داداشی چیشده(نگران)
&دا....دا...ش...م.....من....خ..... خیلی تلسیدم(گریه)
-چرا قربونت برم
&وقتی بلند شدم دیدم شما نیستین فکر کردم دیگه هیچ وقت بلنمیگلدین(گریه)
-اخه قربونت برم من چرا همچین فکری کردی خوشگلم مگه میشه همچین چیزی من فقط پایین بودم چرا نیومدی اونجا
&اینقدر تلسیدم که نتونستم بیام(گریه)
-جونم جونم هشششش گریه نکن فدات شم (بیشتر بغلش می‌کنه و سرشو می‌زاره رو گردنش)
&(تو بغل کوک هق هق های آرومتر میشه اما هنوز به خاطر کمی ترس که تو وجودشه ادامه میده)
-جونگی عزیزم گریه نکن دیگه
&داداش(هق هق آروم)
-جونم
&میشه یه قولی بهم بدین(کم کم گریش قطع میشه)
-هر چی که باشه
&هیچ وقت تنهام نزارین
-قول میدم قشنگم قول میدم
&ملسی(بیشتر خودشو تو بغلش جا می‌کنه)
-(آروم از خودش جداش می‌کنه و اشکاشو پاک می‌کنه بعدش سرشو میبوسه و دوباره بغلش می‌کنه)
&(کم کم تو بغلش خوابش میگیره)




ادامه دارد...
دیدگاه ها (۱۳)

بچها میخواین یه عکس از خودم بزارم ؟اگه اره تو کامنتا بگین

اینم یه عکس از ادمین گلتون💅.........چقدر حال میده اسکل کردنت...

P12🧸-عشق داداش دستت خوب شد&اله -(دستشو آروم میگیره تو دستش و...

P11🧸ویو کوک:غذاها و آوردن گفتم بزارن جلوی در میخواستم به جون...

"شراب سرخ" Part: ¹⁰ویو جناجونگی: چته هیون....هیون؟ ...هیون د...

زندگی نامعلوم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط