P
P11🧸
ویو کوک:
غذاها و آوردن گفتم بزارن جلوی در میخواستم به جونگی بگم پاشو که دیدم خوابیده فصقلی رو نگاه کنا خوبه گفته بود خوابم نمیاد آروم از خودم جداش کردم زانو هامو جمع کردم گذاشتمش رو زانو هام و اروم تکونش دادم
-عروسکم بیدار شو
&داداش
-جونم عشقم بلند شو
&من کی خوابم بلد
-نمیدونم مثلا قرار نبود بخوابی
&وای ببشی نمیدونم کی خوابم بلد
-چرا معذرت خواهی میکنی خوشگلم بلند شو غذا هارو آوردن
&باشه
-خوب بیا قشنگم تو چی میخوری
&فلق نداله (گیج و خوابالو)
-فکر کنم هنوز از خواب بیدار نشدی
&خیلی خوابم میاد
- اینارو بخوریم بعدشم میریم میخوابیم
&باش
-خیلی خوب بیا عزیزم
&این خیلی زیاده
-عه جونگی بدنت داره روز به روز ضعیف تر میشه باید غذا بخوری
&اله مامانم همش اینو میده ولی من نمیتونم بدولم(بغض )
-الهی فدای تو بشم من چرا ناراحتی
&من واقعا دوست ندالم غذا بخولم
-خوب عزیزم نیازی نیست خیلی بخوری بیا با یکم شروع کنیم باشه؟
&باش
-حالا بیا بغل داداشی(میزارتش رو پاهاش و بهش آروم آروم غذا میده)
&نمیخواد داداش خودم میتونم
-میدونم میتونی عزیزم اما من خودم دوست دارم بهت غذا بدم
&باش
-آفرین حالا اینم بخور از اینم یکم بخور اوه اوه این عالیه
&داداش خفه شدم(دهن پر)
-اخ ببخشید خوشگلم
&ای ترکیدم(ول میشه تو بغلش)
-جونگی تو که چیزی نخوردی
&وا اینهمه چیز خولدم
-نه هیچی نخوردی
&داداش جونم شما بدن بزرگ خودتون رو با من مقایسه نکنید من خیلی کوچولوم(با دستش یه اندازه یک کوچولویی رو نشون میده)
-ایی من فدای این فسقلی بشم(گونشو میبوسه)
&داداشی جونم
-بله
&بریم بخوابیم؟
-بریم قشنگم(بغلش میکنه و میبرتش تو اتاق)
&(میخواست رو تخت دراز بکشه که میبینن داغه میسوزه و میره عقب که محکم میخوره زمین)
-ای وای چیشد جونگی(میره سمتش و بغلش میکنه)
& تخت خیلی داغه سوختم(گریه)
-الهی بمیرم برات داداشی ببخشید من تشک رو روشن کرده بودم
&خیلی داغ بود(گریش شدید تر میشه)
-(به تخت دست میزنه) اوه اوه اره خیلی خیلی داغه ببخشید عزیزم ببینم جاییت نسوخته خوبی؟
&دستم خیلی دلد میتونه(کیوت و گریه و دستشو میاره جلوش)
-الهی بمیرم برات داداشی (دستشو میبوسه)
&خدا نتونه
- میخوای برات پماد بزنم
&اله
-باشه وایسا اول تشک رو خاموش کنم آهان الان درست شد بشین اینجا
&نسوزم؟
-نه عزیزم
& باشه (میشینه رو تخت)
-خوب وایسا پمادم بزنم آهان تموم شد خوشگلم
&مرسی
-خوب .وایسا منم دراز بکشم آهان بیا بغل داداشی
&(میره تو بغلش و محکم بغلش میکنه)
-اوم بوی آدامس میدی
&عه
-اره عطر زدی؟
&نه
-واقعا
&اوهم
-عجیبه اما بوی خیلی خوبی میدی
&چیزی نزدم
-میگم چرا اینطوری بغلم کردی گردنت درد میگیره بیا یه کم بالا
&باشه(میاد بالا و سرشو میزاره رو سینش)
-پوستت خیلی نرمه
&واقعا
-اره مثل پنبه
&اوو
-وایی جونگی
& چیشد
-خیلی خوشگلی (محکم به خودش فشارش میده)
& تلسیدم فکر کردم چی شده
-ببخشید عزیزم
& اشکال نداله
ادامه دارد...
ویو کوک:
غذاها و آوردن گفتم بزارن جلوی در میخواستم به جونگی بگم پاشو که دیدم خوابیده فصقلی رو نگاه کنا خوبه گفته بود خوابم نمیاد آروم از خودم جداش کردم زانو هامو جمع کردم گذاشتمش رو زانو هام و اروم تکونش دادم
-عروسکم بیدار شو
&داداش
-جونم عشقم بلند شو
&من کی خوابم بلد
-نمیدونم مثلا قرار نبود بخوابی
&وای ببشی نمیدونم کی خوابم بلد
-چرا معذرت خواهی میکنی خوشگلم بلند شو غذا هارو آوردن
&باشه
-خوب بیا قشنگم تو چی میخوری
&فلق نداله (گیج و خوابالو)
-فکر کنم هنوز از خواب بیدار نشدی
&خیلی خوابم میاد
- اینارو بخوریم بعدشم میریم میخوابیم
&باش
-خیلی خوب بیا عزیزم
&این خیلی زیاده
-عه جونگی بدنت داره روز به روز ضعیف تر میشه باید غذا بخوری
&اله مامانم همش اینو میده ولی من نمیتونم بدولم(بغض )
-الهی فدای تو بشم من چرا ناراحتی
&من واقعا دوست ندالم غذا بخولم
-خوب عزیزم نیازی نیست خیلی بخوری بیا با یکم شروع کنیم باشه؟
&باش
-حالا بیا بغل داداشی(میزارتش رو پاهاش و بهش آروم آروم غذا میده)
&نمیخواد داداش خودم میتونم
-میدونم میتونی عزیزم اما من خودم دوست دارم بهت غذا بدم
&باش
-آفرین حالا اینم بخور از اینم یکم بخور اوه اوه این عالیه
&داداش خفه شدم(دهن پر)
-اخ ببخشید خوشگلم
&ای ترکیدم(ول میشه تو بغلش)
-جونگی تو که چیزی نخوردی
&وا اینهمه چیز خولدم
-نه هیچی نخوردی
&داداش جونم شما بدن بزرگ خودتون رو با من مقایسه نکنید من خیلی کوچولوم(با دستش یه اندازه یک کوچولویی رو نشون میده)
-ایی من فدای این فسقلی بشم(گونشو میبوسه)
&داداشی جونم
-بله
&بریم بخوابیم؟
-بریم قشنگم(بغلش میکنه و میبرتش تو اتاق)
&(میخواست رو تخت دراز بکشه که میبینن داغه میسوزه و میره عقب که محکم میخوره زمین)
-ای وای چیشد جونگی(میره سمتش و بغلش میکنه)
& تخت خیلی داغه سوختم(گریه)
-الهی بمیرم برات داداشی ببخشید من تشک رو روشن کرده بودم
&خیلی داغ بود(گریش شدید تر میشه)
-(به تخت دست میزنه) اوه اوه اره خیلی خیلی داغه ببخشید عزیزم ببینم جاییت نسوخته خوبی؟
&دستم خیلی دلد میتونه(کیوت و گریه و دستشو میاره جلوش)
-الهی بمیرم برات داداشی (دستشو میبوسه)
&خدا نتونه
- میخوای برات پماد بزنم
&اله
-باشه وایسا اول تشک رو خاموش کنم آهان الان درست شد بشین اینجا
&نسوزم؟
-نه عزیزم
& باشه (میشینه رو تخت)
-خوب وایسا پمادم بزنم آهان تموم شد خوشگلم
&مرسی
-خوب .وایسا منم دراز بکشم آهان بیا بغل داداشی
&(میره تو بغلش و محکم بغلش میکنه)
-اوم بوی آدامس میدی
&عه
-اره عطر زدی؟
&نه
-واقعا
&اوهم
-عجیبه اما بوی خیلی خوبی میدی
&چیزی نزدم
-میگم چرا اینطوری بغلم کردی گردنت درد میگیره بیا یه کم بالا
&باشه(میاد بالا و سرشو میزاره رو سینش)
-پوستت خیلی نرمه
&واقعا
-اره مثل پنبه
&اوو
-وایی جونگی
& چیشد
-خیلی خوشگلی (محکم به خودش فشارش میده)
& تلسیدم فکر کردم چی شده
-ببخشید عزیزم
& اشکال نداله
ادامه دارد...
- ۱۲.۵k
- ۱۴ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط