من پر از دردم بیا یک ذره دلداری بده

من پر از دردم بیا ،یک ذره دلداری بده
فصل پایانی به این دوری اجباری بده

لحظه های من اسیر غم شده یک دم بیا
رنگ و بویی تازه به ساعات تکراری بده

بیت بیت شعرهایم را نگاهت آفرید
با نگاهی شاعرم کن باز هم یاری بده

بی تو هردم اشک بر چشمان من مهمان شود
باز آ ،من را نجات از این همه زاری بده

خسته ام از فاصله،دیگر زپا افتاده ام
ناتوانم کرده ای ،قول پرستاری بده

باز هم رؤیاست با تو گفتگو گر می کنم
بارالها فرصتی در وقت بیداری بده
دیدگاه ها (۱)

ای دوست قبولم کن وجانم بستانمستــم کـــن وز هر دو جهانم بستا...

ادمها مترسک را به شکل هیچ حیوانی نساختن آخر ترسناکتراز انسان...

ﮔﻔﺘﯽ : ﻣﮕﺮ ﻣﻦ ﮐﯿﺴﺘﻢ؟ ﮔﻔﺘﻢ : ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﻨﯽ ...ﮔﻔﺘﯽ : ﺑﻪ ﺟﺰ ﺍﯾﻦ...

دلم یک جرعه حس ناب میخواهددلم از آن نفس هایی میخواهد که ...د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط