اهمیتِ تراژیکِ عشق
اهمیتِ تراژیکِ #عشق
...
ناتالیا آلکسی یونا با کمرویی گفت:
-فکر میکنم آنچه در عشق توأم با فاجعه میباشد:
#عشق_بدفرجام یا #عشق_بی_نتیجه است..!
رودین در پاسخ گفت:
-به هیچ وجه!
این جنبه ی فکاهیِ عشق است...
بایست کمی عمیقتر دید...
#عشق!
همه چیزِ آن اسرار آمیز است!
#پیدایش، #تکامل، و حتی #نابودی_اش...
گاهی مطمئن و به غایت بی مقدمه، مثلِ شروع یک روز فرح بخش از #راه_میرسد!
گاهی به مانند #آتش زیرِ خاکستر پدیدار می شود، که سالهایِ سال گرما میبخشد
و درست زمانیکه همه چیز به نظر از بین رفته است، ناگهان چون #شعله_های_حریق، سَر می کِشَد...
و گاهی مثلِ یک #مار به درون قلب انسان میخزد و بناگاه خارج می شود...!
بله، بله،
این موضوع مهمترین است...
وآنگهی در زمانه ی ما کیست که شهامتِ دوست داشتن را به دلش را دهد؟!!!
رودین به فکر فرو رفت، و پس از لختی درنگ،
چند قدمی در اتاق برداشت و بعد ناگهان شبیه یک بالرین رویِ پاشنه چرخید و چنین ادامه داد:
آیا متوجه شده اید که درخت بلوط
(بلوط از درختان محکم و سخت پوست است)
برگهایِ کهنه اش، موقعی میریزند که
برگهایِ جوان شروع به روئیدن میکنند؟!!!
ناتالیا به آهستگی گفت:
-بله، متوجه شده ام.
رودین ادامه داد:
این موضوع در مورد #عشق_قدیمی و کهنه ای که در یک #قلب_قوی و نیرومند، #ریشه_دوانده باشد نیز #صادق است!
اگرچه عشق قدیمی، #مرده است
ولیکن ریشه های آن #هنوز_وجود دارد!
و فقط یک #عشق_دیگر، یک عشق جدید میتواند
آنرا #ریشه_کن_سازد...
ناتالیا در حالتی مبهوت در انتظارِ ادامه این گفتگو بود...!
#رودین
#ایوان_تورگینف
...
ناتالیا آلکسی یونا با کمرویی گفت:
-فکر میکنم آنچه در عشق توأم با فاجعه میباشد:
#عشق_بدفرجام یا #عشق_بی_نتیجه است..!
رودین در پاسخ گفت:
-به هیچ وجه!
این جنبه ی فکاهیِ عشق است...
بایست کمی عمیقتر دید...
#عشق!
همه چیزِ آن اسرار آمیز است!
#پیدایش، #تکامل، و حتی #نابودی_اش...
گاهی مطمئن و به غایت بی مقدمه، مثلِ شروع یک روز فرح بخش از #راه_میرسد!
گاهی به مانند #آتش زیرِ خاکستر پدیدار می شود، که سالهایِ سال گرما میبخشد
و درست زمانیکه همه چیز به نظر از بین رفته است، ناگهان چون #شعله_های_حریق، سَر می کِشَد...
و گاهی مثلِ یک #مار به درون قلب انسان میخزد و بناگاه خارج می شود...!
بله، بله،
این موضوع مهمترین است...
وآنگهی در زمانه ی ما کیست که شهامتِ دوست داشتن را به دلش را دهد؟!!!
رودین به فکر فرو رفت، و پس از لختی درنگ،
چند قدمی در اتاق برداشت و بعد ناگهان شبیه یک بالرین رویِ پاشنه چرخید و چنین ادامه داد:
آیا متوجه شده اید که درخت بلوط
(بلوط از درختان محکم و سخت پوست است)
برگهایِ کهنه اش، موقعی میریزند که
برگهایِ جوان شروع به روئیدن میکنند؟!!!
ناتالیا به آهستگی گفت:
-بله، متوجه شده ام.
رودین ادامه داد:
این موضوع در مورد #عشق_قدیمی و کهنه ای که در یک #قلب_قوی و نیرومند، #ریشه_دوانده باشد نیز #صادق است!
اگرچه عشق قدیمی، #مرده است
ولیکن ریشه های آن #هنوز_وجود دارد!
و فقط یک #عشق_دیگر، یک عشق جدید میتواند
آنرا #ریشه_کن_سازد...
ناتالیا در حالتی مبهوت در انتظارِ ادامه این گفتگو بود...!
#رودین
#ایوان_تورگینف
۱.۱k
۳۰ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.