24

خوناشام جذاب من ²⁴

یه تیکه شیشه برداشت و اومد سمتم ......دستم رو داشت باهاش میبرید ....‌از درد داشتم جیغ میزدم ........بعد روی بازوم گذاشت و با کف دستش فشار داد ......داشتم همینجوری التماس میکردم ‌.‌.......

ات ارباب......اههههع......توروخدا......

داشت چشمام سیاهی می رفت که یهو

کوک یه سطل آب و یخ ریخت روم فکر کردی می‌زارم همینجوری بیهوش شی


من یهو از جام پریدم کل بدنم داشت می‌سوخت و زخمش باز شد

یهو کوک زبونش رو روی بازوم کشید


ات اهههع اوممم
کوک خب نظرت چیه بریم یه حموم درد ناک

ات اههه از جون من چی .......میخوای

کوک صدای ناله هاتو دوست دارم اگه قول بدی کم حرف بزنی پ بزارم ناله کنی شاید کمتر درد کشیدی یه هر حال باید تاوان بدی
دیدگاه ها (۰)

25

26

23

22

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۶

رمان عشق و نفرت جنبه ندارید لطفاً نخونیدپارت۸ویو ات : ما رفت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط