زن زیبائی نیستم

زن زیبائی نیستم...
موهایی دارم سیاه ...
که فقط تا زیر گردنم می‌‌آید
و نه شب را به یادت می‌‌آورد
نه ابریشم..
نه سکوتِ شاعرانه
نه حتی خیال یک خوابِ آرام
پوستِ گندمی دارم...
که نه به گندم می ماند
نه کویر
و چشم هایی‌
که گاهی‌ سیاه می زند
گاهی‌ قهوه ای...
و گاه که به یاد مادرم می‌‌افتم ...
عسلی می شوند و کمی‌ خیس...
دست‌هایم ...
دست هایم
دست هایم مهربانند
و هر از گاهی‌
برایِ تو...
به یادِ تو
به عشقِ تو
شعر می‌‌نویسند
مرا همین طور ساده ...
دوست داشته باش
با موهایی که نوازش می خواهند
و دست‌هایی که ...
نوازشت می‌‌کنند
و چشم‌هایی‌ که...
به شرقیِ صورتِ من می‌آیند
دیدگاه ها (۱)

برای یک روز هم که شدهدنبال چیزهایی که نداری نرواز چیزهایی که...

لذت دنیا داشتن کسی است که دوست داشتن را بلد است. به همین ساد...

گر "بدانی" یا "ندانی" مونس "شعر" و "غزل" های "منی"...

میگویم دوستت‌دارمو تو چونانگلدان اطلسی که در صبح‌گاهان آب می...

_چشم هایم خیره به چشم های نوزادی ست که تازه به دنیا آمدههمه ...

لطفا به بندِ اولِ سبابه ات بگو کمی حوصله اش بیشتر شود تا حضو...

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط