کنج لبهای تو گم کرده دلم را دهنم

کنجِ لبهایِ تو ، گم کرده دلم را ، دهنم
کاشکی درشبِ چشمانِ تو ، پیکی بزنم

این محال است فراموش کنم زود تورا
عطرِ موهایِ تو آمیخته با پیرهنم

آخرین خاطره ات مونس جانم شده است
تَبِ دستانِ تو برپهنه ی سردِ بدنم

بیخودی خسته وبی حوصله ام کرده همین
که نشد ازهوسِ عاشقی ات دل بکنم

شعله ی عشقِ تو درجانِ من آتش زده است
همچنان آتشِ شمشیرِ عرب در وطنم

درپریشانیِ این شهرِ پراز آهن و دود
آن که تا آخرِ عمرش به تودلبسته منم

آرزو می کنم آن لحظه که باید بروم
بدهی روسری ات را بکنندش کفنم....
#دلنوشته
#خاص
دیدگاه ها (۱)

😅😍

تقصیر خودم نیست اگر داغ و کبودمحرف تو که آید به میان ، سخت ح...

❣تمام تو ...مـــــــــال من است ....❤️❣و من خودخواهم ....در ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط