بی حوصله داشتم پیامام و رد میکردم که دیدم با یونیفرم مدرس
بی حوصله داشتم پیامام و رد میکردم که دیدم با یونیفرم مدرسه واسم یه عکس ادیت شده فرستاده تا نظرم و بدونه ، خیلی خوبه یه دختر دایی داشته باشی که تو همچی نظرت و بخواد ، ازم خواسته بود اگه مرتب نیست یا هر چیز دیگه بهش بگم ، کنار چشماشون نوشته بود " تو دوست داشتنی ترین روان پریش دنیایی " با ایموجی لبخند و قلب قرمز!
میخاست استوری کنه!
واسش نوشتم : خوبه هیچیشم نامرتب نیست ، چشمای دوستت خیلی مهربونه!
خندید و گفت :
+اهوم خیلی دختر خوبیه ولی چشمای تو مهربون تره خب :)
خندیدم و پرت شدم تو خاطره هام...
....
نشسته بودم سر جام ، همونجا میزِ دومِ ردیفِ سمتِ راست ، درست زیر پنجره ای که بارون داشت میکوبید بهش!
نمیدونم که باز چه مرگم شده بود اما دلم گریه میخاست ، خیلیم شدید و عمیق!
حواسش نبودا اما یهو نگاش که بهم افتاد از پیش دوستاش اومد کنار و قدم تند کرد سمتم!
سرم پایین بود و نگام به زمین ، اصلا نفهمیدم از کجا فهمید!
با کتاب ادبیات کوبید تو سرم
+هوی چته باز!؟
سرم آوردم بالا کوتاه نگاش کردم!
+هیچی
_هیچیییی!؟ بازم هیچی!؟ پس من مُردم داری گریه میکنی!؟
صورتم و جمع کردم تو هم
+خدانکنه عععهه
آروم نشست کنارم!
+میدونی چقد چشمات مهربونه!؟
_نه ، مگه چشم مهربون میشه!؟
+کیانا میگن قشنگ ترین چشما ، بیشترین اشکارو میریزه ؛ توام بیشتر از اونی که خودت تصور کنی برای من چشمات قشنگه ، مخصوصا مژه هات که چشمات و تزیین کردن ، ولی غلط کردی گریه کنی ، من دلم نمیخاد تو گریه کنی ، تا وقتیم کنار همدیگه ایم به جای گریه بیا با هم بخندیم!
خندیدم و اشکام و پاک کردم!
+دیگه الکی گریه نکنیا ، اشک به چشمات نمیاد :)
....
میگم ، امروز کلی نگات کردم ، حواسم بود که خوشحالی ، حتی حواسم بود دیدی چقد زل زدم بهت و دلم تنگه ، امروز یجوری دلم پیشت بود که هیچی نفهمیدم ، میگم کاش گریه کنم بیای دعوام کنی!
راستی زهرا دوباره عکسشون و ادیت کرد ، کنار ش نوشته بود :
" چشمات چقد مهربونه ، خوبه ماسک داری کسی کامل نمیبینتتا "
#کیانا_نوشت
1400/2/24
اخماتُ وا کن ، اخم به چهره ت نمیاد!
گریه رو بس کن ، گریه به چشمات نمیاد :)
پ.ن: خیلی وقته قفلی رو این عکسه🥺
میگم سیامک بشم گریه کنم ، احمد میشی اشکام و پاک کنی!؟💔
{اون بخش خاطره هام صرفا ساخته ی ذهن مریضمه ، اصنم چشمام قشنگ نیست🙁😂}
حرفاتون و میشنوم👇🏻🙂
https://harfeto.timefriend.net/16145428386420
میخاست استوری کنه!
واسش نوشتم : خوبه هیچیشم نامرتب نیست ، چشمای دوستت خیلی مهربونه!
خندید و گفت :
+اهوم خیلی دختر خوبیه ولی چشمای تو مهربون تره خب :)
خندیدم و پرت شدم تو خاطره هام...
....
نشسته بودم سر جام ، همونجا میزِ دومِ ردیفِ سمتِ راست ، درست زیر پنجره ای که بارون داشت میکوبید بهش!
نمیدونم که باز چه مرگم شده بود اما دلم گریه میخاست ، خیلیم شدید و عمیق!
حواسش نبودا اما یهو نگاش که بهم افتاد از پیش دوستاش اومد کنار و قدم تند کرد سمتم!
سرم پایین بود و نگام به زمین ، اصلا نفهمیدم از کجا فهمید!
با کتاب ادبیات کوبید تو سرم
+هوی چته باز!؟
سرم آوردم بالا کوتاه نگاش کردم!
+هیچی
_هیچیییی!؟ بازم هیچی!؟ پس من مُردم داری گریه میکنی!؟
صورتم و جمع کردم تو هم
+خدانکنه عععهه
آروم نشست کنارم!
+میدونی چقد چشمات مهربونه!؟
_نه ، مگه چشم مهربون میشه!؟
+کیانا میگن قشنگ ترین چشما ، بیشترین اشکارو میریزه ؛ توام بیشتر از اونی که خودت تصور کنی برای من چشمات قشنگه ، مخصوصا مژه هات که چشمات و تزیین کردن ، ولی غلط کردی گریه کنی ، من دلم نمیخاد تو گریه کنی ، تا وقتیم کنار همدیگه ایم به جای گریه بیا با هم بخندیم!
خندیدم و اشکام و پاک کردم!
+دیگه الکی گریه نکنیا ، اشک به چشمات نمیاد :)
....
میگم ، امروز کلی نگات کردم ، حواسم بود که خوشحالی ، حتی حواسم بود دیدی چقد زل زدم بهت و دلم تنگه ، امروز یجوری دلم پیشت بود که هیچی نفهمیدم ، میگم کاش گریه کنم بیای دعوام کنی!
راستی زهرا دوباره عکسشون و ادیت کرد ، کنار ش نوشته بود :
" چشمات چقد مهربونه ، خوبه ماسک داری کسی کامل نمیبینتتا "
#کیانا_نوشت
1400/2/24
اخماتُ وا کن ، اخم به چهره ت نمیاد!
گریه رو بس کن ، گریه به چشمات نمیاد :)
پ.ن: خیلی وقته قفلی رو این عکسه🥺
میگم سیامک بشم گریه کنم ، احمد میشی اشکام و پاک کنی!؟💔
{اون بخش خاطره هام صرفا ساخته ی ذهن مریضمه ، اصنم چشمام قشنگ نیست🙁😂}
حرفاتون و میشنوم👇🏻🙂
https://harfeto.timefriend.net/16145428386420
۸.۳k
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.