از تو چنان رنجی به من رسیده که هرگز انتظارش را از هیچ جن

از تو، چنان رنجی به من رسیده که هرگز انتظارش را از هیچ جنبنده‌ای نداشتم. حتی امروز، فکرت در ذهنم با رنج آمیخته است. اما با تمام این مرارت‌ها، صورتت برای من هنوز خوشبختی‌ست؛ خودِ زندگی‌ست. هیچ کاری نمی‌توانم بکنم، هیچ کاری نکرده‌ام که از این عشق رها شوم که از درون تهی‌ام کرده، پیش از این‌که تا ته قلبم را لبریز کند.

#آلبر_کامو
دیدگاه ها (۰)

اندر دو جَهاندلبَر و یارم تو بَسی...💔#مولانا

من تمام زیبایی های سفرمان راکوه های سر به فلک کشیده رارودهای...

گاهی باید یاد گرفت :همیشه دلی که برایت می‌تپد ماندگار نیستبا...

هرچه بیش تر می گریزم،به تو نزدیک تر می شومهر چه رو برمی گردا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط