رم ان؛ ع ش ق ی ک ط رف ه :)
رمان؛ عشق یک طرفه :)
فصل ¹؛ پارت ¹⁶:)
برای همین نفس عمیقی کشیدم:
رفتم برای همه کامنتا نوشتم : ببینید منو امیر همو بوس کردیم آره مشکل تون چیه؟ چرا امیر حتما باید بیاد با شما ها؟ شاید دوس داشته اومده با کسی که دوس داشته ما همو دوس داریم پس اگ میخاید فلن طرفدار امیر باشید گنده تر اع دهنتون حرف نزنید و تو کار ماها سرک نکشید:)
دیگ منتظر جواب بقیه نموندم و به مامانم زنگ زدم و سلامی کردم و گفتم: مامان ببین ما عاشق همیم من رل دارم اسمش امیره لطفا دعوام نکن
_واقعا چرا بهم نگفتی بیشور منم همراهیت میکردم😂
+مامان پایه ای دارم ولی مامان جدی باش منو ببخش ولی ما همو دوس داریم
_خب اشکال نداره یروز بیارش خونه آشنا شیم باهم
+باشه مامان فقد جدی بگیریا به بابا هم بگو
_بابا میدونه چیزی نگفت گفت اشکال نداره
+باشه بعدا زنگ میزنم بوس بای دیگه منتظر جوابش نموندم و اومدم به همه گفتم چیشده و دیگ خسته رفتم رو تختم رونیکا هم اومد کنارم و خسته نباشی و گفت و رفت پایین
اشقال دلش برام نمیسوزه؟ نمیگه برام شربتی چیزی بیاره؟
به حق پنج تن بره زیر تریلی الهییییی
یهو دیدم در با آرومی باز شد
بله هیکل قناس رونیکا ظاهر شد.
_خسته نباشید مجدد بر بانو دریا بیا شربت لیموناد و بقیه دسر هاش خوردی پاشو بریم استخر خیلی گرمه ،
وای دلش برام مسوزهههه بچم
+مرسی، باشه ۱ دیقه ای میخورم و میام
_باش رفتم
وقتی رفت گوشیمو برداشتم و اکسپلور گردی میکردم که یه هدست( همون گیم هایی که مثل عینک هستن میزنن چشم ها 2 تا دسته هم دارن بعد الکترونیکی بازی میکنن)خورد به چشمم اخخ جون میخوامش ولی وقتی قیمتش دیدم خورد تو ذوقم من از بچگی آرزو اینو داشتم و بابام قول دادیم پول جمع کنیمبخریم،اره قیمت ۵۶ ملیون بابام ۱ ملیاد داد ویلا برا خودش خرید ولی ۵۶ ملیون داد برا من هدست نخرید هعییی ولش مهم نی به مامی بگم بخره مامی پول داره(مامان و بابام از هم جدا شدن مامانم با یه مرد پولدار ازدواج کرد و مرده مرد و الان پولاشم برا مامانمه)
همه چی تموم شد رفتم مایو پوشیدم با پوست سفید و براققق و خفن و جذابببب همینطوری قربون صدقه میرفتم که رفتم عینک و دماغ و گوش بند هم برداشتم و زودی رفتم پایین همه با دیدنم خوشحال شدن ولی امیر همین طوری زوم کرده بود رو بدنم منم قدم کوچیک بود(۱۵۶)
ادامه دارد...
فصل ¹؛ پارت ¹⁶:)
برای همین نفس عمیقی کشیدم:
رفتم برای همه کامنتا نوشتم : ببینید منو امیر همو بوس کردیم آره مشکل تون چیه؟ چرا امیر حتما باید بیاد با شما ها؟ شاید دوس داشته اومده با کسی که دوس داشته ما همو دوس داریم پس اگ میخاید فلن طرفدار امیر باشید گنده تر اع دهنتون حرف نزنید و تو کار ماها سرک نکشید:)
دیگ منتظر جواب بقیه نموندم و به مامانم زنگ زدم و سلامی کردم و گفتم: مامان ببین ما عاشق همیم من رل دارم اسمش امیره لطفا دعوام نکن
_واقعا چرا بهم نگفتی بیشور منم همراهیت میکردم😂
+مامان پایه ای دارم ولی مامان جدی باش منو ببخش ولی ما همو دوس داریم
_خب اشکال نداره یروز بیارش خونه آشنا شیم باهم
+باشه مامان فقد جدی بگیریا به بابا هم بگو
_بابا میدونه چیزی نگفت گفت اشکال نداره
+باشه بعدا زنگ میزنم بوس بای دیگه منتظر جوابش نموندم و اومدم به همه گفتم چیشده و دیگ خسته رفتم رو تختم رونیکا هم اومد کنارم و خسته نباشی و گفت و رفت پایین
اشقال دلش برام نمیسوزه؟ نمیگه برام شربتی چیزی بیاره؟
به حق پنج تن بره زیر تریلی الهییییی
یهو دیدم در با آرومی باز شد
بله هیکل قناس رونیکا ظاهر شد.
_خسته نباشید مجدد بر بانو دریا بیا شربت لیموناد و بقیه دسر هاش خوردی پاشو بریم استخر خیلی گرمه ،
وای دلش برام مسوزهههه بچم
+مرسی، باشه ۱ دیقه ای میخورم و میام
_باش رفتم
وقتی رفت گوشیمو برداشتم و اکسپلور گردی میکردم که یه هدست( همون گیم هایی که مثل عینک هستن میزنن چشم ها 2 تا دسته هم دارن بعد الکترونیکی بازی میکنن)خورد به چشمم اخخ جون میخوامش ولی وقتی قیمتش دیدم خورد تو ذوقم من از بچگی آرزو اینو داشتم و بابام قول دادیم پول جمع کنیمبخریم،اره قیمت ۵۶ ملیون بابام ۱ ملیاد داد ویلا برا خودش خرید ولی ۵۶ ملیون داد برا من هدست نخرید هعییی ولش مهم نی به مامی بگم بخره مامی پول داره(مامان و بابام از هم جدا شدن مامانم با یه مرد پولدار ازدواج کرد و مرده مرد و الان پولاشم برا مامانمه)
همه چی تموم شد رفتم مایو پوشیدم با پوست سفید و براققق و خفن و جذابببب همینطوری قربون صدقه میرفتم که رفتم عینک و دماغ و گوش بند هم برداشتم و زودی رفتم پایین همه با دیدنم خوشحال شدن ولی امیر همین طوری زوم کرده بود رو بدنم منم قدم کوچیک بود(۱۵۶)
ادامه دارد...
۲.۱k
۱۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.