سیاهی شب را دوستدارم

سیاهی شب را دوستدارم

سکوت را دوستدارم

ابر سیاه و رعد باران و باد را دوستدارم

گریه‌های هر شبم را در میان سوزسرما دوستدارم

آن کلاغ روی شاخه و صدای زشت اورا دوستدارم

در کنار شعله‌ی کوچک میان کلبه‌ی چوبی
به زیر کرسی گرم و نگاه من به دیوار ترک خورده

نمیدانم چرا، اما تورا هم دوستدارم...
دیدگاه ها (۴)

خدای مهربانم !زیباترین ترانه ی عمرم ؛ صدای همراهی تپش های قل...

فرقـــے نمیکند،چطور بودنشـــ،خوب یا بد بودنش.دورو نزدیک بودن...

آدمی را آدمیت لازم است عود را گر بو نباشد ...

❤❤❤❤❤

خانه ی هانافو ۲ :صبح روز بعد، نور خورشید از پنجره‌ی کوچک کلب...

فقط کنار تو..!

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط