سیاهی شب را دوستدارم
سیاهی شب را دوستدارم
سکوت را دوستدارم
ابر سیاه و رعد باران و باد را دوستدارم
گریههای هر شبم را در میان سوزسرما دوستدارم
آن کلاغ روی شاخه و صدای زشت اورا دوستدارم
در کنار شعلهی کوچک میان کلبهی چوبی
به زیر کرسی گرم و نگاه من به دیوار ترک خورده
نمیدانم چرا، اما تورا هم دوستدارم...
سکوت را دوستدارم
ابر سیاه و رعد باران و باد را دوستدارم
گریههای هر شبم را در میان سوزسرما دوستدارم
آن کلاغ روی شاخه و صدای زشت اورا دوستدارم
در کنار شعلهی کوچک میان کلبهی چوبی
به زیر کرسی گرم و نگاه من به دیوار ترک خورده
نمیدانم چرا، اما تورا هم دوستدارم...
- ۱.۹k
- ۳۱ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط