وقتی تو را از این دل تنگم خدا گرفت

‍ وقتی تو را از این دل تنگم خدا گرفت
با من تمام عالم و آدم عزا گرفت

شب‌های بی تو ماندن و تکرار این سؤال:
این دل‌خوشی ِساده‌ی ما را چرا گرفت؟

در چشم‌های تیره‌ی تو درد خانه کرد
در چشم‌های روشن من غصّه پا گرفت

هی گریه پشت گریه و هی صبر پشت صبر
هر کس شنید قلبش از این ماجرا گرفت

بعد از تو کار هر شب من جز دعا نبود
هی التماس و گریه و هی نذر...تا گرفت

حالا که آمدی چه قَدَر تلخ و خسته‌ای
اصلاً! خدا دوباره تو را داد؟ یا...گرفت؟
شبتون بدون دلتنگی
دیدگاه ها (۶)

آرزویم همه این بود که شوم پیر به پایش درد دارد برود، خیره بم...

ﻳــﺎﺩﺗﻪ ﺑــﻲ ﻣــﻌﺮﻓــﺖ ....؟؟؟ﻣــﻴﺨــﻮﺍﺳــﺘﻲ بــﺸﻲﺳـﻨـﮓ ﺻـبـ...

ﺩﻟﻢ ﮐﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﮑﻨﺪ ..ﻣﯽ ﺁﯾﻢ ﻭ ﺍﯾﻨﺠﺎﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ......!ﻣﯽ...

آغوش من به نام تو باشد...گناه نیستدر اختیار تام تو باشد .....

صبر کن عشق تو تفسیر شود بعد برو یا دل از ماندن تو سیر شود بع...

عشق تو الفبای من و این دل تنگ استگیسوی تو طوبای من و این دل ...

بوسہ ے چشم تو بر شعر من اے یار خوش استشاعر چشم تو بودن بہ چہ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط