بعد از هزار سال پارت دادم
بعد از هزار سال پارت دادم
موقعیت:خونه جولیا
جولیا یه نقشه عالیی کشید
نقشه
جولیا یواشکی میره خونه آنیا انیارو شبیه خودش می کنه و خودشو شبیه آنیا
جولیا همون کارو کرد و آنیا رو گذاشت زیر تخت که همون موقع لوید رسید
دید که جولیا خوابه
موقعیت فردا صبح
بکی: سلاااااااااااااممممم انیاااااا جوننننننن
جولیا: سلام بکی
بکی: هممم امروز مشکوک میزنیی
جولیا: چی ...... م.....مشکوک(ریختن عرق)
بکی: حالا ولشکن می گم منو تو با بقیه بچه های مدرسه به خونه دامیان یا همون کلم بروکلی دعوتیم
ذهن جولیا: کصکش مادرسگ جنده تو حق نداری به دامیان ساما این حرف رو بزنی
نویسنده:داداش آرام آرام خونسردیت رو حفظ کن.
موقعیت کلاس : جغرافیایی
خر شرک: خب یه ورقه بزارید جلوتون می خوام امتحان بگیرم
آنیا: واااااای هیچی نخوندم _ بکی تو خوندی
بکی: خفه شو جولیا با من حرف نزن
آنیا با بغض و صدای بچه گانه گفت: هممم چرا بکی اینطوری شده
جولیا: هه اینجارو باش می بینم جولیا هیچی نخونده
بکی: دقیقه حتماً صفر می شده🤣🤣🤣😁😁
دامیان یه ورقه انداخت برای جولیا و نوشته بود
زنگ تفریح تو حیاط می بینمت
جولیا سرخ شد و احساس خوشبختی کرد
بعد از امتحان
بکی: وای باورم نمیشه چقدر دست خطت خوب شده آنیا
جولیا: همم اره😁😁
جولیا رفت حیاط پشتی
جولیا: همم بله دامیان
دامیان: می خواستم بهت بگم
که دامیان جولیا رو بوس کرد
و ما اینجا رب گوجه فرنگی مخلوط با آلبالو و توت داشتیم
موقعیت خونه دامیان
دامیان از جولیا درخواست رقص کرد و آنیا با الکس
دامیان می خواست جولیا رو به بوسه که جولیا خودش رو آماده کرد و آنیا اومد وسط
آنیا با داد:چیکار می کنی دامیان داری جولیا و می بوسی
دامیان: چی می گی جولیا خودتی احمق
آنیا: اگه اون انیای واقعی هست باید تست کنیم
دامیان :باشه
دامیان: من بهتون یه بسته بادام زمینی می دم اگر تونستید ۱۰ تا بخورید می رید مرحله بعدی
هردو باشه
برای پارت بعد ۱۰ تا لایک کامنت
تو خوماری به میونییید🤪🤪🤪🤪😜😜🤪😜🤪
.
موقعیت:خونه جولیا
جولیا یه نقشه عالیی کشید
نقشه
جولیا یواشکی میره خونه آنیا انیارو شبیه خودش می کنه و خودشو شبیه آنیا
جولیا همون کارو کرد و آنیا رو گذاشت زیر تخت که همون موقع لوید رسید
دید که جولیا خوابه
موقعیت فردا صبح
بکی: سلاااااااااااااممممم انیاااااا جوننننننن
جولیا: سلام بکی
بکی: هممم امروز مشکوک میزنیی
جولیا: چی ...... م.....مشکوک(ریختن عرق)
بکی: حالا ولشکن می گم منو تو با بقیه بچه های مدرسه به خونه دامیان یا همون کلم بروکلی دعوتیم
ذهن جولیا: کصکش مادرسگ جنده تو حق نداری به دامیان ساما این حرف رو بزنی
نویسنده:داداش آرام آرام خونسردیت رو حفظ کن.
موقعیت کلاس : جغرافیایی
خر شرک: خب یه ورقه بزارید جلوتون می خوام امتحان بگیرم
آنیا: واااااای هیچی نخوندم _ بکی تو خوندی
بکی: خفه شو جولیا با من حرف نزن
آنیا با بغض و صدای بچه گانه گفت: هممم چرا بکی اینطوری شده
جولیا: هه اینجارو باش می بینم جولیا هیچی نخونده
بکی: دقیقه حتماً صفر می شده🤣🤣🤣😁😁
دامیان یه ورقه انداخت برای جولیا و نوشته بود
زنگ تفریح تو حیاط می بینمت
جولیا سرخ شد و احساس خوشبختی کرد
بعد از امتحان
بکی: وای باورم نمیشه چقدر دست خطت خوب شده آنیا
جولیا: همم اره😁😁
جولیا رفت حیاط پشتی
جولیا: همم بله دامیان
دامیان: می خواستم بهت بگم
که دامیان جولیا رو بوس کرد
و ما اینجا رب گوجه فرنگی مخلوط با آلبالو و توت داشتیم
موقعیت خونه دامیان
دامیان از جولیا درخواست رقص کرد و آنیا با الکس
دامیان می خواست جولیا رو به بوسه که جولیا خودش رو آماده کرد و آنیا اومد وسط
آنیا با داد:چیکار می کنی دامیان داری جولیا و می بوسی
دامیان: چی می گی جولیا خودتی احمق
آنیا: اگه اون انیای واقعی هست باید تست کنیم
دامیان :باشه
دامیان: من بهتون یه بسته بادام زمینی می دم اگر تونستید ۱۰ تا بخورید می رید مرحله بعدی
هردو باشه
برای پارت بعد ۱۰ تا لایک کامنت
تو خوماری به میونییید🤪🤪🤪🤪😜😜🤪😜🤪
.
- ۵.۷k
- ۲۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط