به جمجمه من خوش آمدید .
به جمجمه من خوش آمدید .
یک کامیون دارد از روی استخوان های گردنم و سرم رد میشود .
ستون فقراتم میشکند و مغزم میپاشد بیرون و پخش میشود .هزاران چراغ قوه در چشم هایم میدرخشند ،دنیا کج و معوج میشود .
بالا میآورم .
غش میکنم .
مدام این اتفاق می افتاد .روز های عادی ام این شکلی است .
یک کامیون دارد از روی استخوان های گردنم و سرم رد میشود .
ستون فقراتم میشکند و مغزم میپاشد بیرون و پخش میشود .هزاران چراغ قوه در چشم هایم میدرخشند ،دنیا کج و معوج میشود .
بالا میآورم .
غش میکنم .
مدام این اتفاق می افتاد .روز های عادی ام این شکلی است .
۱۰.۱k
۲۴ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.