به جمجمه من خوش آمدید

به جمجمه من خوش آمدید .
یک کامیون دارد از روی استخوان های گردنم و سرم رد میشود .
ستون فقراتم میشکند و مغزم می‌پاشد بیرون و پخش میشود .هزاران چراغ قوه در چشم هایم میدرخشند ،دنیا کج و معوج میشود .
بالا می‌آورم .
غش میکنم .
مدام این اتفاق می افتاد .روز های عادی ام این شکلی است .
دیدگاه ها (۱)

من یک دخترم ک وقتی میگم: آزادی میخام ، میگن آزادی رو تو این...

با قایقی کوچک و دو پارو دیدمش مقصدی نداشت جالب اینجاست برای ...

مهم نیست دورم چقد آدمه که میتونم باهاشون سرگرم بشم و حتی یه ...

میگن برو سربازی مرد میشی مگه مرد بودن به این جور چیزاست ؟مرد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط