با قایقی کوچک و دو پارو دیدمش مقصدی نداشت جالب اینجاست بر

با قایقی کوچک و دو پارو دیدمش مقصدی نداشت جالب اینجاست برای منم اهمیتی نداشت
فقط میخواستم بشینم تویه قایق و تا هر مسیری ک می‌خواهد کنارش لم بدهم و پارو بزنم حالا هر چقدرم خُشکی ناپیدا.
دیدگاه ها (۰)

اینکه تن به هر کاری نمیدی و هر جایی نمیری و با هر کسی نمیپری...

آدم ها یک بار عمیقا عاشق می‌شوند،چون فقط یک بار نمی‌ترسند که...

من یک دخترم ک وقتی میگم: آزادی میخام ، میگن آزادی رو تو این...

به جمجمه من خوش آمدید .یک کامیون دارد از روی استخوان های گرد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط