زمانی که خداحافظی را با تو شروع کردم،
زمانی که خداحافظی را با تو شروع کردم،
به رابطه های دیگر سلام کردم.
زمانی که از تو ناامید شدم،
به آدمهای دیگری امیدوار شدم. به آدمهایی که مرا می دیدند و هر از گاهی حالم را میپرسیدند.
آدمهایی که با بی تفاوتی مرا در انتظاری سخت جا نمیگذاشتند.
آن زمانها آرزویم تو بودی و اکنون آرزویم خودم هستم!
آن روزها همه چیز به تو ختم میشد.
چه روزهای غم انگیزی.
خوشحالم که آن روزها تمام شده است.
تو نیستی و من هنوز در امتدادِ خداحافظیام.
و راضیام.
از نبودنت و از بودنم!
از اینکه تصمیم گرفتم برای بی تفاوتی تو تلاش نکنم.
از اینکه در نهایت تصمیم گرفتم خداحافظی را شروع کنم.
تصویرت هنوز همراهم هست.
اما این فقط یک تصویر است.
و من قبول کرده ام که تصویر تو هرگز شبیه به خودت نبوده و نخواهد بود.
تصویری که من از تو دارم، با حقیقتِ تو بسیار تفاوت دارد.
و شبی که پذیرفتم تو با تصویرت فرق داری شب عجیبی بود.
آن شب تنهاترین و بی پناه ترین آدمِ روی زمین بودم!
آن شب فکر میکردم "میمیرم"!
ایمان داشتم که دیگر نمیتوانم در دنیا دوام بیاورم.
اما شبهای زیادی گذشت! و من زنده ماندم! و تو همچنان بی تفاوت!
تو بی تفاوت ترین آدمِ زندگیِ من از کودکی ام تا به اکنون بوده ای، هستی و خواهی بود.
راضیام.
از خودم و از تصمیم هایم.
از اینکه جایی تلاش برای به دست آوردنت را متوقف کردم
و اجازه دادم زندگی فرصت های دیگری را نشانم دهد.
فقط گاهی که دلم برایت تنگ میشود به ستاره ها نگاه میکنم
و برایت آرزوهای خوب میکنم و با خودم فکر میکنم که چقدر حتی بی تفاوتیات را دوست داشتم!
به خاطر تمام روزهایی که نبودی و ندیدی ممنونم و به خاطر بزرگترین درسی که به من دادی همیشه سپاس گزارت خواهم بود؛ اینکه نخواهم مُرد اگر رابطه ای تمام شود.
به رابطه های دیگر سلام کردم.
زمانی که از تو ناامید شدم،
به آدمهای دیگری امیدوار شدم. به آدمهایی که مرا می دیدند و هر از گاهی حالم را میپرسیدند.
آدمهایی که با بی تفاوتی مرا در انتظاری سخت جا نمیگذاشتند.
آن زمانها آرزویم تو بودی و اکنون آرزویم خودم هستم!
آن روزها همه چیز به تو ختم میشد.
چه روزهای غم انگیزی.
خوشحالم که آن روزها تمام شده است.
تو نیستی و من هنوز در امتدادِ خداحافظیام.
و راضیام.
از نبودنت و از بودنم!
از اینکه تصمیم گرفتم برای بی تفاوتی تو تلاش نکنم.
از اینکه در نهایت تصمیم گرفتم خداحافظی را شروع کنم.
تصویرت هنوز همراهم هست.
اما این فقط یک تصویر است.
و من قبول کرده ام که تصویر تو هرگز شبیه به خودت نبوده و نخواهد بود.
تصویری که من از تو دارم، با حقیقتِ تو بسیار تفاوت دارد.
و شبی که پذیرفتم تو با تصویرت فرق داری شب عجیبی بود.
آن شب تنهاترین و بی پناه ترین آدمِ روی زمین بودم!
آن شب فکر میکردم "میمیرم"!
ایمان داشتم که دیگر نمیتوانم در دنیا دوام بیاورم.
اما شبهای زیادی گذشت! و من زنده ماندم! و تو همچنان بی تفاوت!
تو بی تفاوت ترین آدمِ زندگیِ من از کودکی ام تا به اکنون بوده ای، هستی و خواهی بود.
راضیام.
از خودم و از تصمیم هایم.
از اینکه جایی تلاش برای به دست آوردنت را متوقف کردم
و اجازه دادم زندگی فرصت های دیگری را نشانم دهد.
فقط گاهی که دلم برایت تنگ میشود به ستاره ها نگاه میکنم
و برایت آرزوهای خوب میکنم و با خودم فکر میکنم که چقدر حتی بی تفاوتیات را دوست داشتم!
به خاطر تمام روزهایی که نبودی و ندیدی ممنونم و به خاطر بزرگترین درسی که به من دادی همیشه سپاس گزارت خواهم بود؛ اینکه نخواهم مُرد اگر رابطه ای تمام شود.
۳۰۷.۶k
۰۲ تیر ۱۴۰۰