آخریننگاه پارت

#آخرین_نگاه پارت ۴

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
و ادامه داد: این دختر از امروز به بعد اینجا میمونه تا وقتی که من بگم .... همه ی اطلاعات درمورد خودش، خانوادش،مدرسش،دوستاش، کجا زندگی میکنه و هر چیزی که به اون مربوط میشه رو میخوام...... در ضمن کسی حق نداره اذیتش کنه یا بخواد کاری باهاش داشته باشه!...... مخصوصا تو ریندو(بدبخت ریندو😂)

موصورتیه:(با شُک) اما مایکی......

مایکی: خفه شو سانزو

بقیه جرعت نکردن حرفی بزنن

میوا که هنوز پشت ستون بود:

میوا: مایکی؟.... سانزو؟.... ریندو؟.... ران؟....کوکو؟...... همه شون رو یه جایی شنیدم!
که بعدش چشماش گرد شد و دستش رو جلوی دهنش گرفت:

میوا:(با ترس و بریده بریده) یا... یا... یادم اومد.... همون گروه خلافکار معروف..... بو... بونتن!

بعد از کمی مکث:چرا؟..... چرا؟ چرا؟ چرا؟ چرا اینجوری شد؟ چرا اینا باید نجاتم بدن؟(از خداتم باشه😑)

که دیدم صدای بالا اومدن کسی از پله ها میاد خواستم برگردم داخل اتاق که یکی پشت سرم گفت:

؟؟؟: میبینم که بیدار شدی!

از زبون میوا

«سر جام فیریز شدم! قلبم تند تند میزد! آروم برگشتم و......
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یوهاهاهاهاهاهاها😈
حالا باید منتظر باشید تا پنجشنبه هفته بعد 🥲

نمیدونم خوب شده یا نه اگه بده ببخشید🙏🏻😞
دیدگاه ها (۰)

این چالشو دوباره رفتم😁💖آخرین پست این هفته🥺دلم براتون تنگ میش...

#آخرین_نگاه پارت ۳ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...

استوری درخواستی😊بچم (منظورم شوهرمه) چه خوشکل میخونه🥹

پارت جدید بعد از سالها مایکی . دوریاکی کوچولو چیزی شده هینا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط