حس آغوشت غزلها را روانی میکند

حس آغوشت غزلها را روانی میکند
چشم هایت شعرهایم را جهانی میکند

دستبرد از باغ لبهایت وَ مردن در خودم
بوسه ات من را چه ساده دزد و جانی میکند!

جبرئیل چشم تو دیشب مرا معراج برد
لمس دستانت دلم را آسمانی میکند

آینه دار تمام فصل های بی غبار
سینه ات با آینه دارد تبانی میکند

هیچ میدانی چرا صدها غزل در چشم توست؟
شاعری تنها درونت شعرخوانی میکند

خوب میدانم که فردا روزگار سنگدل
قصه ی عشق مرا هم بایگانی میکند...
دیدگاه ها (۱)

هم در هوای ابری آبان دلم گرفتهم در سکوت سرد زمستان دلم گرفته...

,,,,,,♥NHهرکسی حال مرا پرسید گفتم عالی ام اشک ها پنهان شده د...

NHبیا بیدار و بی تابم ، دلم آغوش می خواهدمرا محصور کن در خود...

,,,,,,♥NHهرکسی حال مرا پرسید گفتم عالی ام اشک ها پنهان شده د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط