سیه چشمی به کار عشق استاد

سیه چشمی به کار عشق استاد
مرا درس محبت یاد می‌داد

مرا از یاد برد آخر ولی من
بجز او عالمی را بردم از یاد
#فریدون_مشیری

تکــ★
دیدگاه ها (۱)

درون سینه آهی سرد دارمرخی پژمرده رنگی زرد دارمندانم عاشقم، م...

نرسد دست تمنا چون به دامان شمامی‌توان چشم دلی دوخت به ایوان ...

گفتی که:"چو خورشید٬ زنم سوی تو پر٬چون ماه ٬ شبی می کشم از پن...

می دانی گاهی باید حتی بی دلیل شاد باشیگاهی باید در هجوم مشڪل...

همه با یار خوش و من به غم یار خوشمسخت کاری است ولی من به همی...

پارت ۴ موضوع : نفرین عشق سیاه لیری: وقتی چسبوندم به دیوار خی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط