در آتش مشتاقی

در آتش مشتاقی
هم جمعم و هم شمعم

هم دودم و هم نورم
هم جمع و پریشانم!


#مولانا
دیدگاه ها (۲)

هر فصل به فصل دیگری می خندد و می گذرد....تو نیستی که ببینی ت...

من به تشییع دلم ناله کنان می گریمتو به این برزخِ بدآورِیَم خ...

آرزو مُرد و جوانی رفت و عشق از دل گریختغم نمیگردد جدا از جان...

p81جنگ هنوز ادامه داشت در سلیب اتش خسارت های زیادی ب انها وا...

پارت هفتم رمان فرزند اتش ---ات به سمت دفتر کاری جونگکوک رفت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط