زندگی فاجعه بار من
part:9
(هرکی پارت ۸ رو میخواد توی کامنتا بگه تا براش توی پی وی بفرستم و اینکه پارت ۸ ا.س.م.ا.ت هست.)
* ویو ا.ت *
با حس تیر کشیدن زیر دلم چشمامو باز کردم و دیدم که من توی یه اتاق دیگه ام و بعدش فهمیدم که توی اتاق اربابم و اونم منو بغل کرده.
خواستم پاشم که اشتباهی کلمه ی «آخ» از دهنم خارج شد و باعث شد که ارباب بیدار شه.
- چیشده؟!تو حالت خوبه؟(نگران)
+ نه خوب نیستم( صورتش از درد جمع شده و زیر دلش رو گرفته)
- یه لحظه وایسا(ا.ت رو براید بغل کرد و بردش حموم)
* ویو کوک *
توی خواب و بیداری بودم که صدای آخ گفتن ا.ت رو شنیدم.
نگران شدم چیزیش شده باشه پس پاشدم و دیدم که زیر دلش رو گرفته و صورتش رو از درد جمع کرده.
پس براید استایل بغلش کردم و بردمش حموم تا زیر دلش رو ماساژ بدم.
-
(هرکی پارت ۸ رو میخواد توی کامنتا بگه تا براش توی پی وی بفرستم و اینکه پارت ۸ ا.س.م.ا.ت هست.)
* ویو ا.ت *
با حس تیر کشیدن زیر دلم چشمامو باز کردم و دیدم که من توی یه اتاق دیگه ام و بعدش فهمیدم که توی اتاق اربابم و اونم منو بغل کرده.
خواستم پاشم که اشتباهی کلمه ی «آخ» از دهنم خارج شد و باعث شد که ارباب بیدار شه.
- چیشده؟!تو حالت خوبه؟(نگران)
+ نه خوب نیستم( صورتش از درد جمع شده و زیر دلش رو گرفته)
- یه لحظه وایسا(ا.ت رو براید بغل کرد و بردش حموم)
* ویو کوک *
توی خواب و بیداری بودم که صدای آخ گفتن ا.ت رو شنیدم.
نگران شدم چیزیش شده باشه پس پاشدم و دیدم که زیر دلش رو گرفته و صورتش رو از درد جمع کرده.
پس براید استایل بغلش کردم و بردمش حموم تا زیر دلش رو ماساژ بدم.
-
- ۱.۵k
- ۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط