به مادر قول داده بود که برمیگرده

به مادر قول داده بود که برمیگرده
وقتی چشم مادر به استخوان های بی جمجمه افتاد لبخند تلخی زد و گفت:
بچه ام سرش می رفت اما قولش نه
#فکر_نو #شهید #بسیجی #رزمندگان #بسیجیان #بسیج #پاسدار #سپاه
دیدگاه ها (۱)

#نماز خواندن.....وقت خداست.......آنرا ب دیگران ندهیم هرگاه د...

نام من سرباز کوی عترت است دوره ی آموزشی ام هیئت است ارتش حید...

#حرم_زینب عجب حال وهوایی دارد...خداپشت وپناه همه ی مدافعین ح...

#شهید مدافع حرم #مهدی_نوروزی که در سامرا به #شهادت رسید. در ...

وسط یه بازار شلوغ خیلی اتفاقی چشمامون بهم قفل شد... پلک نزد،...

بسم الله الرحمن الرحیمپاسخ قسمت اول :ابتدا دقت نمایید که هد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط