نام رمان : جادو
نام رمان : جادو
نویسنده : دل آرا دشت بهشت کاربر انجمن نودهشتیا
خلاصه داستان :
در قسمت دوم پدر بزرگ و مادر بزرگ پدریه مهناز اون رو می برن پیش خودشون یعنی شاهرود. از نظر بقیه همه چیز خوبه ولی در واقع مهناز رنج شدیدی رو تحمل می کنه مثل کابوس های شبانه اش.
در همسایگی خونه پدر برزگ مهناز، خانواده ای زندگی میکنن که یکی از اعضای اون خانواده، دختر سن بالاییه که همه دیوونه خطابش می کنن.
مهناز از جانب مادربزرگش روشن میشه که بهتره حتی اگر اون دختر صداش کرد هم جوابش رو نده.
مهناز بی توجه به حرف دیگران با اون دختر همکلام میشه و متوجه رفتار های عجیب و غیر طبیعی اون دختر میشه. حتی می ترسه که شاید خودش هم به سرنوشت اون دختر دچار بشه و به این فکر می افته که….
www.98ia.com
nafas
نویسنده : دل آرا دشت بهشت کاربر انجمن نودهشتیا
خلاصه داستان :
در قسمت دوم پدر بزرگ و مادر بزرگ پدریه مهناز اون رو می برن پیش خودشون یعنی شاهرود. از نظر بقیه همه چیز خوبه ولی در واقع مهناز رنج شدیدی رو تحمل می کنه مثل کابوس های شبانه اش.
در همسایگی خونه پدر برزگ مهناز، خانواده ای زندگی میکنن که یکی از اعضای اون خانواده، دختر سن بالاییه که همه دیوونه خطابش می کنن.
مهناز از جانب مادربزرگش روشن میشه که بهتره حتی اگر اون دختر صداش کرد هم جوابش رو نده.
مهناز بی توجه به حرف دیگران با اون دختر همکلام میشه و متوجه رفتار های عجیب و غیر طبیعی اون دختر میشه. حتی می ترسه که شاید خودش هم به سرنوشت اون دختر دچار بشه و به این فکر می افته که….
www.98ia.com
nafas
۸.۰k
۱۵ تیر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.