در حضور خارها هم میشود

در حضور خارها هم میشود
یک یاس بود . . .
در هیاهوی مترسکها
پر از احساس بود . . .
می شود حتی برای
دیدن پروانه ها ،
شیشه های مات یک متروکه را الماس بود . . .
دست در دست پرنده ،
بال در بال نسیم . .
ساقه های هرز این اندیشه ها را
داس بود . . .
کاش می شد
حرفی از " ای کاش "
ها هرگز نبود . . .
هر چه بود احساس بود و
عشق بود و
یاس بود . . .!
دیدگاه ها (۱)

"زندگی" بـه من آموخـت . . . آدمها نـه " دروغ " می گویند نه...

حال و احوالِ دلم ، از سرِ شب بد شده بودعقلِ بیــچاره یِ من ،...

زندگی من آرام میگذشت. اتفاقی نمی افتاد...! تا این که سکوتی ت...

در #صداقتعمقی است که دردریا نیستو در #سادگی بلندایی استکه در...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط