گفتم از قصه ی عشقت

🌾 🌾

گفتم از قصه ی عشقت
گِـرِهی باز کنم
به پریشانی گیـسوی تو سوگـند، نـشد

من دهان باز نکردم
که نرنجی از من
مثل زخمی که لبش باز به لبخند نشد
دیدگاه ها (۱)

‌ در این جادوی شٖبپوشیده از برگِ گلِ کوکب دلــم دیــوانــه ب...

چه مراعات و نظیریست میانِ کلماتبوی تو آمدنت نم نم باران با ع...

✨ شب بخیر اززبان کسیکه دوستش داریفقط یک کلمه ساده نیست شب بخ...

موهایم را بلند ڪردهﺍمبرایِ نوازشت…یڪ عالمہ حرﻑِعاشقانہڪنار گ...

چه کنم با دل خود ؛ با تو بمانم یا نه..؟با صدای غزلم از تو بخ...

پست اولمه حمایت کنید ❤️

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط