حرف میزنی

حرف میزنی
و با تمام وجود تو را می شنوم
می دانی
حرف که میزنی
شنیدن معنای تازه ای به خود می گیرد
و فهم راه نرفته ای را
برای خود میابد
در مسیر درک آنچه که از خودت
و آسمان می گویی

من سکوت می کنم
و فقط گوش به صدایت
و چشم به حرف هایت می سپارم
تو صدای بلورینی داری
می ترسم که ناگهان
حرف ات را قطع کنم
و کلماتت ترک بخورند!

کاش می شد
صدایت را بوسید
و حرف هایت را به آغوش کشید
حرف بزن کمی با من
که گوش هایم تنها تو را می شنوند
چشمانم فقط صدای تو را می خوانند
حرف بزن کمی با من...
که من <<با تو محتاج گفت و گو هستم>>
دیدگاه ها (۱)

‌سکوت میکنم و حرف می‌زنم با تودر این مباحثه دیوانه‌تر منم یا...

_بانو نام تو که می آید واژه ها قطار می شوند واژه ها خود غزل ...

🍓 تـمــام تو برای من🍩 تمام من فـدای تـو🍓 چه عشق عادلانه ای🍩 ...

در زن، ترس و مهریا هیچ است یا به حد افراط.و عشق من هر اندازه...

میدونست از صدای رعد و برق وحشت می کنم. اولین آسمون غُرمبه زد...

واقعا ببخشید نبودم بچه ها گوشیم خراب شده بود الان بخاطر اینک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط